Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
romaic
U
زبان بومی یونان امروز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
romaika
U
رقص ملی یونان امروز
ionic
U
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
vernacular
U
زبان بومی
vernaculars
U
زبان بومی
native language
U
زبان بومی
Gaelic
U
زبان بومی اسکاتلندی
galicean
U
بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
Ancient Greece
U
یونان باستانی
[یونان جهان باستان]
to pick up a language.
<idiom>
U
زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن.
[از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
philhellenic
U
یونان
hellas
U
یونان
philhellene
U
یونان
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
Hellenic
U
مربوط به یونان
Greece
U
کشور یونان
philhellene
U
دوست یونان
hellene
U
تبعه یونان
philhellenic
U
دوست یونان
hellene
U
یونان باستان
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
vernaculars
U
بومی
indigene
U
بومی
native
U
بومی
sympatry
U
هم بومی
natives
U
بومی
vernacular
U
بومی
home born
U
بومی
citizen
U
بومی
endemic
U
بومی
citizens
U
بومی
aboriginal
U
بومی
aboriginals
U
بومی
Aborigine
بومی
autochthon
U
بومی
autochthonous
U
بومی
domestic
U
بومی
indigenous
U
بومی
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
pythian
U
اهل دلفی یونان
homeric
U
شاعر نابینای یونان
aeolus
U
پادشاه تسالی یونان
laconian
U
ولایتی از یونان باستان
Bassae Order
U
[معماری یونی یونان]
Orinthian Order
U
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
bouleuterion
U
[مجلس سنا در یونان]
hellenist
U
متخصص فرهنگ یونان
croesus
U
کراسوس : پادشاه یونان
plants indigenous to that soil
U
بومی ان خاک
landsman
U
بومی هم میهن
indigenous industries
U
صنایع بومی
indigenousness
U
بومی بودن
nativism
U
بومی پرستی
domestic
U
رام بومی
illyrian
U
بومی ایلیریا
autecology
U
تک شناسی بومی
home made
U
ساخت بومی
naturalises
U
بومی شدن
naturalising
U
بومی شدن
naturalize
U
بومی شدن
naturalizes
U
بومی شدن
Aborigine
گیاه بومی
naturalizing
U
بومی شدن
blackfellow
U
بومی استرالیا
today
U
امروز
to day
U
امروز
it is nowrooz to day
U
امروز
this day
U
امروز
toad eater
U
امروز
melpomene
U
الهه شعر وتراژدی یونان
classicism
U
پیروی از سبکهای یونان وروم
drachmas
U
پول نقره یونان باستان
heraclidae
U
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
mercury
U
یکی از خدایان یونان قدیم
achaean
U
اهل شهراخائیه در یونان باستان
delphian
U
ساکن معبد دلف یونان
achaian
U
اهل شهراخائیه در یونان باستان
agonistic
U
وابسته به مسابقات باستانی یونان
delphic
U
ساکن معبد دلف یونان
greco
U
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
drachma
U
پول نقره یونان باستان
doric
U
بسبک معماری قدیم یونان
drachmae
U
پول نقره یونان باستان
agonistical
U
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
indigenously
U
بطور بومی یا ذاتی
endemic wildlife
U
حیات وحش بومی
come from
<idiom>
U
بومی جایی بودن
secundine naturam
U
بومی وار خودبخود
to water
[horses, cattle, etc.]
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
sabra
U
اسرائیلی بومی فلسطین
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
This very day .
U
همین امروز
Today me, tomarrow thee.
<proverb>
U
امروز من,فردا تو .
there was no mail to day
U
امروز کاغذنداشتیم
this d. a week
U
یک هفته از امروز
he wears a new suit to day
U
امروز جامه
he has no temperature to day
U
امروز تب ندارد
today of all days
U
مخصوصا امروز
this morning
U
امروز بامداد
nowaday
U
مال امروز
agora
U
[فضای باز عمومی در یونان باستان]
trireme
U
کشتی جنگی روم و یونان باستان
mycenaean
U
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenian
U
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
naos
U
ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان
nectar
U
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
peloponnesian
U
وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
hoplite
U
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
doric
U
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
Dryopic
U
[مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
pallium
U
ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
Coptic Church
U
کلیسای بومی مصر و اتیوپی
green mountain boy
U
مرد بومی یا ساکن ورمونت
vernacularism
U
کلمه یا اصطلاح بومی ومحلی
ancillary
U
مستخدم بومی مربوط به کلفت
i have no work today
U
امروز کاری ندارم
this da y month
U
یک ماه دیگر از امروز
What do you feel like having today?
U
امروز تو به چه اشتها داری؟
Today I took laxatives.
U
امروز مسهل خورده ام.
What is todays date ?
U
تاریخ امروز چیست ؟
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
He was not supposed to come today .
U
قرارنبود امروز بیاید
he is in to day
U
امروز در خانه است
there was no mail to day
U
امروز پست نبود
A week from today
U
هفت روز پس از امروز
uncial
U
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
pyrrhic dance
U
یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
corinthian
U
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
cyzicene hall
U
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
olympiad
U
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
tiresias
U
غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
klepht
U
یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
aardwolf
U
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
obol
U
سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
the press of modern life
U
فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
present maid prospective bride
U
دوشیزه امروز عروس فردا
He is in no condition (not fit)to work.
U
امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
Delays are dangerous.
<proverb>
U
کار امروز به فردا مینداز.
Have you had a blowle movement today ?
U
شکمتان امروز کار کرده ؟
never put off till tomorrow what may be done today
<proverb>
U
کار امروز به فردا مفکن
She wont show up today.
U
امروز پیدایش نمی شود
I'll be at home today .
U
امروز منزل خواهم بود
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
Never put off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز را به فردا نیانداز
My voice is not clear today.
U
صدایم امروز صاف نیست
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
Aborigines
U
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
parnassian
U
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
phratry
U
درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
humanist
U
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
We wI'll be notified(informed)of the results today.
U
امروز جواب کار معلوم می شود
It is a cool day today.
U
امروز هوا خنک کرده است
We had a nice long walk today.
U
امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
Today's weather is mild by comparison.
U
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
To regain consciousness. to come to.
U
امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
I'll get there when I get there.
<proverb>
U
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
I weighed myself today .
U
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
today of all days
U
از همه روزها امروز
[باید باشد]
I am
[will be]
busy this afternoon .
امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
we had a heavy p to day
U
امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
I am in an exuberant mood today .
U
امروز خیلی کیفم کوک است
do you want it done to day
U
ایا میخواهید امروز کرده شود
She was off hand with me today.
U
امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
Today is my lucky day.
U
امروز روز خوش بیاری من است
It is foul weather today .
U
امروز هوا خیلی گند است
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
Analogical architecture
U
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
theoric
U
وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
So what's today?
U
امروز چه خبر
[تازه ای]
است؟
[اصطلاح روزمره]
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
endemic
U
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com