Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
papilla
U
زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
histophysiology
U
فیزیولوژی بافتی
endobiotic
U
درون بافتی
papilla
U
استطاله بافتی
histochemistry
U
شیمی بافتی وسلولی
histopathology
U
مبحث امراض بافتی
apraxic
U
وابسته به تغییرات بافتی مغز
apractic
U
وابسته به تغییرات بافتی مغز
rhizogenetic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
U
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
to strike root
U
ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root
U
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
suchlike
U
امثال ان
saws
U
امثال وحکم
sawing
U
امثال وحکم
sawed
U
امثال وحکم
saw
U
امثال وحکم
adage
U
امثال و حکم
anecdote
U
امثال ضرب المثل
viscera
U
دل وروده وجگر و امثال ان
anecdotes
U
امثال ضرب المثل
reticules
U
شبکه شطرنجی و امثال ان
reticule
U
شبکه شطرنجی و امثال ان
salt bag
U
کیسه نمک
[بافتی پارچه ای یا زیر و رو و یا بصورت قالیچه کوچک دارای پرز که جهت نگهدای از نکمک یا غلات بافته شده.]
net
U
تور ماهی گیری و امثال ان
guns
U
سرنگ امپول زنی و امثال ان
apothegm
U
کلام موجز امثال و حکم
nett
U
تور ماهی گیری و امثال ان
gun
U
سرنگ امپول زنی و امثال ان
nets
U
تور ماهی گیری و امثال ان
book of proverbs
U
کتاب امثال حضرت سلیمان
gid
U
سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
process
U
زائده
processes
U
زائده
dowel
U
زائده
excrescent
U
زائده
apophysis
U
زائده
measurement of air pressure
U
زائده
anlage
U
زائده
run-offs
U
زائده
run-off
U
زائده
tabs
U
زائده
run off
U
زائده
uncus
U
زائده
tab
U
زائده
trimming
U
قطع زائده ها
trimmings
U
قطع زائده ها
appendix
U
زائده کوچک
gland
U
زبانه زائده
styloid process
U
زائده سهمی
ear
U
خوشه زائده
ears
U
خوشه زائده
glands
U
زبانه زائده
coronoid process
U
زائده منقاری
appendixes
U
زائده کوچک
uncinus
U
زائده قلابی
holing
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
sports
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
holed
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
stockfish
U
ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
sport
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
palpus
U
زائده بند بندی
odontoid
U
وابسته به زائده دندانی
winglet
U
زائده بال مانند
thistledwon
U
زائده پر مانند خار
sanse serif
U
حروف بدون زائده
lobulate
U
دارای زائده کوچک
cirrate
U
دارای زائده و ضمیمه
mastoditis
U
اماس زائده پستانی
trimming cutter
U
قطع کننده زائده ها
mouthpart
U
زائده نزدیک دهان
appendectomy
U
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
wing
U
بال مانند زائده حبابی
metopon
U
قسمت جلوی زائده جلومغز
adnexa
U
قسمتهای متصل بهم زائده
trimming blade
U
تیغه قطع کننده زائده ها
pterygoid process
U
زائده نازله استخوان شب پرهای
transverse process
U
زائده جانبی ستون فقرات
pterygoid process
U
زائده نازله عظم وتدی
winging
U
بال مانند زائده حبابی
rabbet
U
جفت کردن نر ومادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
pentadactylate
U
دارای پنج زائده شبیه پنجه
trimming tool
U
ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
ligule
U
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
pip
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
plaiting
U
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
epididymis
U
زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
joggling
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
wing
U
پره زائده پره دار
winging
U
پره زائده پره دار
rhizogenetic
U
ریشه زا
fibreless
U
بی ریشه
rhizogenic
U
ریشه زا
rhizogenous
U
ریشه زا
scabs
U
ریشه
scab
U
ریشه
cognate
U
هم ریشه
fimbria
U
ریشه
radix
U
ریشه
frange
U
ریشه
fimbriation
U
ریشه
fringe
U
ریشه
fringes
U
ریشه
depth of face
U
ریشه
harl
U
ریشه
harle
U
ریشه
expansion scab
U
ریشه
homoousian
U
از یک ریشه
radicle
U
ریشه چه
paronymous
U
هم ریشه
tassel
U
ریشه
stumps
U
ریشه
stumping
U
ریشه
stumped
U
ریشه
roots
U
ریشه
root
U
ریشه
extraction
U
ریشه
tassels
U
ریشه
rootless
U
بی ریشه
thrum
U
ریشه
stubs
U
ریشه
stubbing
U
ریشه
stubbed
U
ریشه
rootlet
U
ریشه چه
stub
U
ریشه
stump
U
ریشه
tie
[knot]
U
ریشه
cama
U
ریشه
radical
U
ریشه
radicals
U
ریشه
rooty
U
ریشه دار
horse radish
U
ریشه خردل
i. and evdevolution
U
ریشه گیری
imaginary root
U
ریشه ی انگاری
fimbriated
U
ریشه دار
radical
U
ریشه
[ریاضی]
root
U
ریشه
[ریاضی]
wing root
U
ریشه بال
ventral root
U
ریشه قدامی
fimbriate
U
ریشه دار
to take root
U
ریشه کردن
filose
U
ریشه دار
geometric mean
U
ریشه nام
hang nail
U
ریشه ناخن
galangale
U
ریشه جوز
hangnail
U
ریشه ناخن
fringing
U
ریشه یابی
gelsemium
U
ریشه یاسمن
grubbing up
U
ریشه کنی
rhizomorphous
U
ریشه مانند
thrum
U
ریشه فرش
tap root
U
ریشه عمودی
fringent
U
ریشه مانند
firtree root
U
ریشه صنوبری
imaginary root
U
ریشه ی موهومی
root directory
U
دایرکتوری ریشه
rootlet
U
ریشه فرعی
rhizoid
U
ریشه مانند
rooty
U
شبیه ریشه
rush root
U
ریشه اریسا
rhizanthous
U
گل اور از ریشه
rush root
U
ریشه ایرسا
radicle
U
اصل ریشه
radicle
U
ریشه کوچک
root of the weld
U
ریشه جوش
rhizoid
U
ریشه نما
rooter
U
ریشه کننده
rhizopodous
U
ریشه پای
root out
U
ریشه کن کردن
root section
U
مقطع ریشه
root up
U
ریشه کن کردن
rootage
U
ریشه بندی
rootage
U
مجموع ریشه ها
rhizopod
U
ریشه پایان
rhizophagous
U
ریشه خوار
rhizome
U
شبیه ریشه
squar root
U
ریشه دوم
paronym
U
واژه هم ریشه
to pull up by the roots
U
ریشه کن کردن
to pull up by the roots
U
از ریشه دراوردن
to root up
U
از ریشه دراوردن
to root up
U
ریشه کن کردن
to strike root
U
ریشه زدن
to take root
U
ریشه زدن
irrationable
U
ریشه گنگ
irradicate
U
از ریشه دراوردن
irradicate
U
ریشه کن کردن
thrum
U
ریشه دار
the root of a word
U
ریشه واژه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com