English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
drop froge U اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
gravitation U جاذبه ثقلی
hook switch U کلید ثقلی
gravity waves U امواج ثقلی
earthquake factor U مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
die cast U ریختن حدیدهای
die form U شکل دادن حدیدهای
die stamping U قالب گیری حدیدهای
die pressed part U بخش فشرده حدیدهای
drop forging press U پرس اهنگری حدیدهای
die burnish U پرداخت کردن حدیدهای
die burnishing U جلادهی یا پرداخت حدیدهای
die formed part U بخش قالبی حدیدهای
die stamping press U پرس قالب گیری حدیدهای
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
metal founder U ریخته گر
casting U ریخته گی
cast copper U مس ریخته گی
hot topping U ریخته گی
besprent U ریخته
brass founder U ریخته گر
caster U ریخته گر
foundry man U ریخته گر
moulder U ریخته گر
founders U ریخته گر
founder U ریخته گر
foundered U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
foundering U ریخته گر
cast concrete U بتن ریخته گی
found U ریخته گری
investment foundry U ریخته گی بسته
iron foundry U ریخته گی اهن
cast metal U فلز ریخته گی
casting U ریخته گری
cast crystal U بلور ریخته
cast glass U شیشه ریخته گی
cast steel U فولاد ریخته گی
sheet asphalt U اسفالت ریخته
investment castings U ریخته گی بسته
castellated nut U مهره ریخته گی
chuted concrete U بتن ریخته گی
group casting U ریخته گری
founds U ریخته گری
molten U ریخته ریختگی
casting U قطعه ریخته گی
foundry U ریخته گری
foundries U ریخته گری
skins U پوسته ریخته گی
moulding U ریخته گری
wild and woolly U درهم ریخته
potted U در کوزه ریخته
skinning U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
skin U پوسته ریخته گی
founding U ریخته گری
precast U پیش ریخته
foundry practice U تکنیک ریخته گری
group teaming U ریخته گری گروهی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
foundry pit U چاله ریخته گری
foundry cupola U کوپول ریخته گری
foundry pit U جهنم ریخته گری
ejecta U مواد بیرون ریخته
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
fusion casting U ریخته گری ذوبی
loam castings U ریخته گری شنی
precision casting U ریخته گری دقیق
machinery castings U ریخته گری ماشینی
metal casting U ریخته گری فلز
mold U قالب ریخته گری
metal foundry U ریخته گری فلزات
mis run casting U ریخته گری غلط
pouring cup U قاشق ریخته گری
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
iron casting U ریخته گری اهن
press casting U ریخته گری فشاری
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
group casting U ریخته گری گروهی
steel foundry U ریخته گری فولاد
shell casting U ریخته گری پوستهای
ingot casting U ریخته گری شمش
injection molding U ریخته گری تزریقی
sand casting U ریخته گری ماسهای
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
jakes U اشغال درهم ریخته
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
plaster cast U ریخته گری گچی
pig U اهن تازه ریخته
cast molding U قالبگیری ریخته گری
trumpeting U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
litters U زایمان ریخته وپاشیده
littering U زایمان ریخته وپاشیده
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
molded U قالب ریخته گری
plaster casts U ریخته گری گچی
forges U ریخته گری فلز
debris U اشغال روی هم ریخته
forge U ریخته گری فلز
art casting U ریخته گری صنعتی
pigs U اهن تازه ریخته
pigs U قالب ریخته گری
composite casting U ریخته گری مرکب
compression molding U ریخته گری فشاری
cast steel U فولاد ریخته گری
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
moulds U قالب ریخته گری
direct casting U ریخته گری مستقیم
down hill casting U ریخته گری مستقیم
moulded U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
molds U قالب ریخته گری
core sand U ماسه ریخته گری
chuted concrete U بتن ریخته شده
littered U زایمان ریخته وپاشیده
pig U قالب ریخته گری
litter U زایمان ریخته وپاشیده
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
green concrete U بتن تازه ریخته شده
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
bloodstained U خون الود خون ریخته
bloodstain U خون الود خون ریخته
transposition system U سیستم رمز با استفاده ازحروف در هم ریخته سیستم رمز در هم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com