Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
austerity
U
ریاضت سادگی زیاده از حد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ascetic
U
ریاضت کش
yoga
U
ریاضت
penance
U
ریاضت
mortification
U
ریاضت
yogic
U
ریاضت
ascesis
U
ریاضت
askesis
U
ریاضت
ascetics
U
ریاضت کش
ascetical
U
ریاضت کش
asceticism
U
ریاضت کشی
abstinence;or abstinency
U
امساک ریاضت
to burn the midnight oil
در شب ریاضت کشیدن
mortified
U
ریاضت دادن کشتن
to be penanced
U
با ریاضت توبه کردن
to do penance
U
با ریاضت توبه کردن
austere
U
ریاضت کش تیره رنگ
mortifies
U
ریاضت دادن کشتن
mortify
U
ریاضت دادن کشتن
asceticism
U
اصول ریاضت و مرتاضی
hair shirt
U
پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند
abstinence
U
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
unreserve
U
سادگی
artlessness
U
سادگی
bareness
U
سادگی
naivety
U
سادگی
nakedness
U
سادگی
simplicity
U
سادگی
blankness
U
سادگی
bluet
U
سادگی
simplism
U
سادگی
sappiness
U
سادگی
rusticity
U
سادگی
pudicity
U
سادگی
plainess
U
سادگی
naivete
U
سادگی
ingenuousness
U
سادگی
plainness
U
سادگی
gracility
U
سادگی
naturalness
U
سادگی
candidness
U
سادگی
bluffness
U
سادگی
spartanism
U
بی تکلفی سادگی
tenuity
U
سادگی لطافت
naively
U
از روی سادگی
prosaicness
U
پیش پا افتادگی سادگی
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
ingenuously
U
ازروی سادگی بارک گویی
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
facility
U
قادر به انجام کاری به سادگی بودن
supernumerary
U
زیاده
excesses
U
زیاده از حد
more and more
U
زیاده و زیاده
fulsomely
U
زیاده از حد
excess
U
زیاده از حد
distemperate
U
زیاده رو
overmuch
U
زیاده از حد
de trop
U
زیاده
intemperate
U
زیاده رو
kow-tows
U
زیاده
overly
U
زیاده
kow-towing
U
زیاده
indulgent
U
زیاده رو
kow-towed
U
زیاده
kow-tow
U
زیاده
infrugal
U
زیاده رو
manageable
U
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
hyperpragia
U
زیاده اندیشی
acquisitive
U
زیاده طلب
avarice
U
زیاده جویی
exorbitance
U
زیاده روی
excess clearance
U
تولرانس زیاده از حد
hairsplitting
U
موشکافی زیاده از حد
surfeit
U
زیاده روی
self indulgence
U
زیاده روی
extortion
U
زیاده ستانی
extorter
U
زیاده ستان
ultraism
U
زیاده روی
inordinateness
U
زیاده روی
extortionate
U
زیاده ستان
immoderation
U
زیاده روی
hyperaesthetic
U
زیاده از حد حساس
inordinacy
U
زیاده روی
extortionary
U
زیاده ستان
extorsion
U
زیاده ستانی
avaricious
U
طماع زیاده جو
to pieces
<idiom>
U
خیلی زیاده
intemperance
U
زیاده روی
ergonomics
U
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
extravagance
U
زیاده روی بی اعتدالی
extravagances
U
زیاده روی بی اعتدالی
richest
U
زیاده چرب یا شیرین
exceeding
U
زیاده روی زیادتی
indulgences
U
زیاده روی افراط
inexpressibly
U
بیش از اندازه زیاده از حد
insobriety
U
زیاده روی در میگساری
richer
U
زیاده چرب یا شیرین
indulgence
U
زیاده روی افراط
rich
U
زیاده چرب یا شیرین
superheat
U
زیاده از حد گرم کردن
He is too clever(smart,shrewd).
U
زیاده از حد زرنگ (نا قلا) است
hypercriticize
U
زیاده خرده گیری کردن
intemperately
U
ازروی افراط با زیاده روی
lay it on thick
<idiom>
U
زیاده حداز کسی تمجیدکردن
crapulence
U
زیاده روی درخوردونوش بی اعتدالی
over
U
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
over-
U
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
To go too far .
U
شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
supererogation
U
زیاده روی درکار خوش خدمتی
crapulent
U
وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
problems
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problem
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
to push your luck
[British English]
to press your luck
[American English]
U
زیاده روی کردن
[شورکاری را در آوردن]
[اصطلاح مجازی]
puritans
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
logo
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند
puritan
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
ultraist
U
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
packing
U
قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
indulged
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulge
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
overweary
U
زیاده خسته کردن خسته شدن
indulging
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges
U
زیاده روی کردن شوخی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com