English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
patriarchate U ریاست طایفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prefectural U وابسته به مقام ریاست یادوره ریاست
prefecture U مقام ریاست دوره ریاست
presided U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presiding U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
preside U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presides U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
favorite son U نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
phratry U طایفه
raced U طایفه
race U طایفه
tribe U طایفه
tribes U طایفه
races U طایفه
clans U طایفه
clan U طایفه
gens U خاندان طایفه
phyle U عشیره طایفه
clan U طایفه قبیله
clans U طایفه قبیله
nation U خانواده طایفه
nations U خانواده طایفه
tribesman U عضو قبیله یا طایفه
tribesmen U عضو قبیله یا طایفه
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
acalephe U طایفه ریه البحر
incross U اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
principalship U ریاست
headships U ریاست
superiority U ریاست
directorships U ریاست
managerial U ریاست
directorship U ریاست
matronship U ریاست
matronhood U ریاست
presidency U ریاست
administratorship U ریاست
managership U ریاست
headship U ریاست
chairmanship U ریاست
chairmanships U ریاست
presidentship U ریاست
generalship U ریاست
superintendence U ریاست
superintendency U ریاست مدیریت
command of execution U ریاست اجرایی
chieftainship U ریاست قبیله
postmastership U ریاست پست
prefecture U اداره ریاست
magistrature U ریاست کلانتری
to fill the chair U ریاست کردن
wardenship U مقام ریاست
vice president U نیابت ریاست
mayorship U ریاست شهرداری
mayoralty U ریاست شهرداری
matronize U ریاست کردن
patriarchate U ریاست خانواده
to take the lead U ریاست کردن
chieftaincy U ریاست قبیله
captainship U ریاست بزرگتری
captaincy U ریاست بزرگتری
superintends U ریاست کردن
superintendence U ریاست مدیریت
superintend U ریاست کردن
superintending U ریاست کردن
superintended U ریاست کردن
abbay U ریاست دیر
abbotship U ریاست دیر
prioship U سمت ریاست دیر
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
speakership U مقام ریاست مجلس
presidential U وابسته به ریاست جمهور
presidentship U مقام ریاست جمهور
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
bossy U متمایل به ریاست مابی
bossiness U متمایل به ریاست مابی
You sure have a nerve to ask become a director. U آخر تورا چه ره ریاست
he has passed the chair U ریاست داشته است
abbatial or abbatical U مربوط به ریاست دیر
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
capital U رئیسی ریاست مابانه عمده
directorate U مقام ریاست هیئت مدیره
head U ریاست داشتن بر رهبری کردن
take the chair U ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
take the chair U ریاست انجمنی را دارا بودن
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
magistracy U ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
presidency U مقام یا دوره ریاست جمهوری
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
directorates U مقام ریاست هیئت مدیره
masterfully U بطور تحکم امیز ریاست مابانه
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
The presidensial election is the topic of the day. U انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
leads U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
superintend U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintended U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintending U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintends U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
chairmen U ریاست کردن اداره کردن
chairman U ریاست کردن اداره کردن
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com