English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thundershower U رگبار همراه با رعد وبرق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
streamed U نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
stream U نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
streams U نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
rafale U رگبار توپ رگبار گلوله
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
shower U رگبار
cloudbursts U رگبار
salvo U رگبار
salvoes U رگبار
cloud burst U رگبار
hail shower U رگبار
bursts U رگبار
showering U رگبار
volley U رگبار
volleyed U رگبار
volleying U رگبار
volleys U رگبار
showered U رگبار
showers U رگبار
burst U رگبار
cloudburst U رگبار
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
spate U سیلاب رگبار
salvo U اتش رگبار
salvo fire U اتش رگبار
short burst U رگبار کوتاه
rainy U تر رگبار گرفته
electron shower U رگبار الکترونی
spring shower U رگبار بهاری
first salvo U اولین رگبار
salvoes U اتش رگبار
long burst U رگبار بلند
rafale U رگبار مسلسل
battery left U رگبار از راست یا از چپ
cyclic U مسلسل رگبار
pash U رگبار تند باریدن سر
meteoric shower U رگبار تیر شهاب
hailstorm U طوفان یا رگبار تگرگ
hailstorms U طوفان یا رگبار تگرگ
meteor shower U رگبار تیر شهاب
sheeny U پر زرق وبرق
gorgeously U بازرق وبرق
firelight U رعد وبرق
luster U زرق وبرق
shininess U زرق وبرق
flamboyance U زرق وبرق
showiness U زرق وبرق
glitzy U پر زرق وبرق
glitziest U پر زرق وبرق
splendid U پرزرق وبرق
gaily U پر زرق وبرق
splendidly U پرزرق وبرق
clinquant U پرزرق وبرق
glitzier U پر زرق وبرق
lustrous U پرزرق وبرق
flamboyancy U زرق وبرق
thunder storm U رعد وبرق
lustre U زرق وبرق
burst interval U فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
showy U زرق وبرق دار
messaline U زرق وبرق دار
gaudy U زرق وبرق دار
high-sounding U پر زرق وبرق وتوخالی
high sounding U پر زرق وبرق وتوخالی
brandishing U زرق وبرق دادن
tawdrier U زرق وبرق دار
gorgeous U زرق وبرق دار
schiller U زرق وبرق یا شب تابی
trumpery U زرق وبرق دار
brandishes U زرق وبرق دادن
lackluster U بدون زرق وبرق
brandished U زرق وبرق دادن
brandish U زرق وبرق دادن
tawdriest U زرق وبرق دار
tawdry U زرق وبرق دار
splendour U شکوه وجلال زرق وبرق
splendors U شکوه وجلال زرق وبرق
louder U زرق وبرق دار پرجلوه
loudest U زرق وبرق دار پرجلوه
spangles U هر چیز زرق وبرق دار
spangle U هر چیز زرق وبرق دار
bedizen U زرق وبرق دار کردن
splendours U شکوه وجلال زرق وبرق
loud U زرق وبرق دار پرجلوه
fulminate U رعد وبرق زدن غریدن
fulminated U رعد وبرق زدن غریدن
fulminates U رعد وبرق زدن غریدن
The water and electricity have been cut off our conversation , the U آب وبرق ما قطع شده است
splendor U شکوه وجلال زرق وبرق
swashbuckle U لباس پرزرق وبرق پوشیدن
meretricious U زرق وبرق دار وبد
strafes U با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafed U با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafe U با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
kid glove U ازلای زرق وبرق بیرون امده
tinsel U زرق وبرق دار پولک زدن
foofaraw U ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
scat U مالیات صدای پاره شدن چیزی رگبار باران
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
loury U دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
lowery U دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
flamboyant U زرق وبرق دار وابسته به مکتب معماری گوتیگ
swashbuckler U ادم دعوایی وپر هیاهو وغره دارای زرق وبرق
thunderhead U توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
accompanying U همراه
comrade U همراه
comrades U همراه
bundled U همراه
along U همراه
mid- U همراه با
accompanied by U همراه
on U همراه
mid U همراه با
acologte U همراه
participants U همراه
attendant U همراه
attendants U همراه
to fight with the enemy U همراه = با
participant U همراه
companies U همراه
company U همراه
secondary planet U همراه
concomitant U همراه
in company with U همراه
non concurrent U نا همراه
to go along U همراه شدن
to accompany U همراه شدن
compeer U قرین همراه
door bundle U بار همراه
bon voyage U خدا به همراه
go along U همراه رفتن
sick headache U سردرد همراه با
indiental music U موزیک همراه
good luck to you U خدا به همراه
spasmodic U همراه با انقباضات
spasmodically U همراه با انقباضات
come along with me U همراه من بیائید
accompanying supplies U تدارکات همراه
associated sound U صدای همراه
accompanying sound U صدای همراه
accompanying fire U اتش همراه
accompanying cargo U بار همراه
accompanier U همراه مصاحب
accommpanying element U عنصر همراه
unbundled U غیر همراه
to keep company with U همراه بودن با
Accompanied by. Together with . U به اتفاق (همراه )
to come along U همراه امدن
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
accompanied U همراه بودن
escorted U همراه بدرقه
attend U همراه بودن
attending U همراه بودن
attends U همراه بودن
escort U همراه بدرقه
accompanies U همراه بودن
unaccompanied U بدون همراه
escorting U همراه بدرقه
convoy U همراه رفتن
convoys U همراه رفتن
companion U همراه همدم
accompany U همراه بودن
fraught U دارا همراه
escorts U همراه بدرقه
savate U بوکس همراه با لگد
typhoons U توفان همراه با باران
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
bitumen macadam U سنگریزی همراه با قیر
attendants U همراه نگهبان کشیک
attendant U همراه نگهبان کشیک
amaurotic idiocy U کانایی همراه با نابینایی
bundled software U نرم افزار همراه
typhoon U توفان همراه با باران
japko chagi U ضربه پا همراه گرفتن پا
kick boxing U بوکس همراه با لگد
herewith U همراه این نامه
to accompany U همراه کسی رفتن
to carry a watch U ساعت همراه داشتن
to go along U همراه کسی رفتن
participative U انبازی کننده همراه
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
wave off U فرود همراه با سایش
ice storm U طوفان همراه باتگرگ
Bring your friend along. U دوستت را همراه بیاور
dysuria U ادرار همراه با سوزش واشکال
chaperon U همراه دختران جوان رفتن
door bundle U بار پرتابی همراه با چترباز
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
companies U گروهان همراه کسی رفتن
company U گروهان همراه کسی رفتن
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
chaperones U همراه دختران جوان رفتن
RIFF U ماده بزرگ همراه ID RIFF.
to bid a persong U به کسی خدابه همراه گفتن
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
chaperone U همراه دختران جوان رفتن
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com