English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
great depression U رکود بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inflationary recession U رکود همراه باتورم تورم رکود
stagflation U تورم + رکود تورم همراه با رکود
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
depressions U رکود
inaction U رکود
recession U رکود
depression U رکود
stagnation U رکود
stagnancy U رکود
inertia U رکود
slumps U رکود
slump U رکود
slumping U رکود
inactivity U رکود
deflation U رکود
dormancy U رکود
slumped U رکود
recessions U رکود
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
slump U رکود اقتصادی
recessions U رکود اقتصادی
slumped U رکود اقتصادی
latency U رکود نهفتگی
downturn U رکود اقتصادی
downturns U رکود اقتصادی
slumping U رکود اقتصادی
slumps U رکود اقتصادی
recession U رکود اقتصادی
academic inhibition U رکود تحصیلی
latency time U مدت رکود
depression U رکود اقتصادی
economic recession U رکود اقتصادی
stagflation U رکود تورمی
depressions U رکود اقتصادی
secular stagnation U رکود مزمن
sluggish year U سال رکود
stagflation U تورم رکود
inflationary recession U رکود تورمی
stagnation thesis U نظریه رکود
shake-out U لرزاندن رکود
shake out U لرزاندن رکود
shake-outs U لرزاندن رکود
average latency U رکود متوسط
slumping U کاهش فعالیت رکود
deflation U انقباض پولی رکود
slump U کاهش فعالیت رکود
slumps U کاهش فعالیت رکود
slumped U کاهش فعالیت رکود
deflationary gap U فاصله حاصل از رکود
doldrums U افسردگی منطقه رکود
sluggish economy U اقتصاد در حالت رکود
deflationary gap U لطمه ناشی از رکود اقتصادی
chains U رکود داده در یک فایل زنجیری
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
chain U رکود داده در یک فایل زنجیری
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflation U رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days U چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
slumps U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
propylon U در بزرگ
hugeous U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
big U بزرگ
grave U بزرگ
massively U بزرگ
spankings U بزرگ
spanking U بزرگ
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
megapod U بزرگ پا
nonus U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
massive U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
immane U بزرگ
dignified U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
king size U بزرگ
smaller U بزرگ نه
bulky U بزرگ
small U بزرگ نه
bulkiest U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
voluminous U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
stour U بزرگ
extensive U بزرگ
eminent U بزرگ
swith U بزرگ
mighty U بزرگ
vasty U بزرگ
mightiest U بزرگ
smallest U بزرگ نه
mightier U بزرگ
bulkier U بزرگ
grossing U بزرگ
largest U بزرگ
majoring U بزرگ
gross U بزرگ
decuman U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
majestic U بزرگ
greatest U بزرگ
great- U بزرگ
extra- U بزرگ
extra U بزرگ
grossed U بزرگ
grossest U بزرگ
egregious U بزرگ
vast U بزرگ
grosses U بزرگ
grosser U بزرگ
majored U بزرگ
major U بزرگ
great U بزرگ
extras U بزرگ
jumbos U بزرگ
jumbo U بزرگ
large U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
high U بزرگ
walloping U بزرگ
swingeing U بزرگ
wallopings U بزرگ
full bottomed U بزرگ
larger U بزرگ
highest U بزرگ
highs U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
bandog U سگ بزرگ
enormous U بزرگ
maximising U بزرگ کردن
swelled U بزرگ شدن
dilating U بزرگ کردن
swells U بزرگ شدن
maximised U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
maximizing U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
gamp U چتر بزرگ
giant corporation U شرکت بزرگ
bass drum U طبل بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
grand father U پدر بزرگ
avous U پدر بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
macrography U بزرگ نگاری
macrocyte U هاگدان بزرگ
macrocephaly U بزرگ سری
archpriest U کشیش بزرگ
grand conanical U بندادی بزرگ
archduke U دوک بزرگ
billows U موج بزرگ اب
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
bonefire U اتش بزرگ
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
giant slalmon U مارپیچ بزرگ
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
big league U لیگ بزرگ
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
goodman U بزرگ خانواده
gor bellied U شکم بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com