Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To bet on something .
U
روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
citriculture
U
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
hipster
U
شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
bay
U
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
To operate something .
U
چیزی را بکار انداختن (موتور، دستگاه وغیره )
levy a tax on something
U
مالیات بر چیزی بستن
levy a tax on
U
مالیات بر چیزی بستن
put one's money on something
<idiom>
U
بر سر چیزی شرط بستن
to back
U
روی چیزی شرط بستن
To set ones hopes on something.
U
امید خودرا به چیزی بستن
to stick something
U
چیزی را سفت و پابرجا بستن
hasp
U
بستن دور چیزی پیچیدن
hasps
U
بستن دور چیزی پیچیدن
overtaxed
U
مالیات سنگین بر چیزی یاشخصی بستن
overtaxes
U
مالیات سنگین بر چیزی یاشخصی بستن
overtax
U
مالیات سنگین بر چیزی یاشخصی بستن
To pin something on someone .
U
چیزی را به کسی بستن (نسبت دادن )
overtaxing
U
مالیات سنگین بر چیزی یاشخصی بستن
to put somebody in chains
<idiom>
U
دست و پای کسی
[چیزی]
را بستن
[اصطلاح]
to occlude
U
بستن
[جلو چیزی راگرفتن ]
[مسدود کردن]
seal
U
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
seals
U
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
flocculence
U
حالت چیزی که مانند
to look like the real thing
U
مانند چیزی واقعی بودن
peg
U
میله چوبی با نوک تیز
[برای محکم بستن چیزی به آنها]
represents
U
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represent
U
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represented
U
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
to bin something
U
دور انداختن
[چیزی]
[مانند مسیر مقام یا شغل]
to quit something cold turkey
U
چیزی را یکدفعه ترک کردن
[مانند سیگار یا الکل]
to trash something
[American E]
U
لگد زدن به
[چیزی]
[مانند مسیر مقام یا شغل]
to bin something
U
لگد زدن به
[چیزی]
[مانند مسیر مقام یا شغل]
to trash something
[American E]
U
دور انداختن
[چیزی]
[مانند مسیر مقام یا شغل]
something collapses like a card of house
U
متلاشی شدن چیزی مانند ساختمان از ورقهای بازی
crunch
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunches
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
clip-on
<adj.>
U
گیره دار
[چیزی با گیره برای بستن]
texture mapping
U
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
Track and field events .
U
مسابقات دو میدانی
double elimination tournament
U
مسابقات دو حذفی
commissioners
U
مدیر مسابقات
refereeing
U
داور مسابقات
commissioner
U
مدیر مسابقات
arena
U
میدان مسابقات
referees
U
داور مسابقات
arenas
U
میدان مسابقات
tournament
U
تشکیل مسابقات
tournament
U
مسابقات قهرمانی
tournaments
U
مسابقات قهرمانی
referee
U
داور مسابقات
tournaments
U
تشکیل مسابقات
refereed
U
داور مسابقات
oarsman
U
پارو زن مسابقات قایقرانی
stand
U
سکوب تماشاچیان مسابقات
umpired
U
سرداور داور مسابقات
umpires
U
سرداور داور مسابقات
oarsmen
U
پارو زن مسابقات قایقرانی
World Series
U
مسابقات نهایی بیسبال
umpire
U
سرداور داور مسابقات
umpiring
U
سرداور داور مسابقات
semi-final
U
مسابقات نیم پایانی
referee
U
داور مسابقات شدن
refereed
U
داور مسابقات شدن
cups
U
گلدان جایزه مسابقات
refereeing
U
داور مسابقات شدن
cupped
U
گلدان جایزه مسابقات
referees
U
داور مسابقات شدن
Olympic
U
مربوط به مسابقات المپیک
cup
U
گلدان جایزه مسابقات
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
agonistic
U
وابسته به مسابقات باستانی یونان
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
nordic combined
U
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
officiate
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiated
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test matches
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
officiates
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
showdown
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
swiss system
U
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
egg position
U
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
olympiad
U
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
past performances
U
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hunt meeting
U
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
semifinalist
U
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
roadwork
U
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To be out to do some thing .
U
کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
U
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
lamellate
U
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
U
فسیل مانند سنگواره مانند
play off
U
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
etcaetera
U
وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
U
وغیره وغیره
et cetera
U
وغیره
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
dales
U
خلیج وغیره
snapping
U
قفلکیف وغیره
snapped
U
قفلکیف وغیره
snap
U
قفلکیف وغیره
dale
U
خلیج وغیره
snaps
U
قفلکیف وغیره
pile
U
پرزقالی وغیره
sheeting
U
ملافه وغیره
piled
U
پرزقالی وغیره
service charge
U
سرویس مهمانخانه وغیره
tubes
U
لوله خمیرریش وغیره
curlicue
U
تزئینات خطاطی وغیره
tube
U
لوله خمیرریش وغیره
vases
U
گلدان نقره وغیره
vase
U
گلدان نقره وغیره
coronel
U
هاله خورشید وغیره
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
coronal
U
هاله خورشید وغیره
shell
U
پوست فندق وغیره
snout
U
لوله کتری وغیره
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
shelling
U
پوست فندق وغیره
tamp
U
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
propellor
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
snouts
U
لوله کتری وغیره
dower
U
لانه خرگوش وغیره
propeller
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
To score a goal .
U
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
shells
U
پوست فندق وغیره
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
clop
U
لنگی اسب وغیره
coequal
U
درشان ومقام وغیره
trap
U
زانویی مستراح وغیره
dollop
U
دسته علف وغیره
dollops
U
دسته علف وغیره
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
furnace
U
تون حمام وغیره
frontlet
U
پیشانی اسب وغیره
subsidence
U
تخفیف درد وغیره
ratoon
U
نهال موز وغیره
sashes
U
حمایل نظامی وغیره
sash
U
حمایل نظامی وغیره
furnaces
U
تون حمام وغیره
To turn over the pages .
U
ورق زدن ( کتاب وغیره )
blear
U
تاری حاصل از اشک وغیره
Please pay the bearer .
U
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
My hair stood on end .
U
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
bisk
U
ماهی وغیره درست میکنند
stancher
U
بند اور خون وغیره
hide
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
spinule
U
خارهای ریز چرخ وغیره
speedup
U
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
sick berth
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
nephews
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephew
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
horologe
U
ساعت مچی ودیواری وغیره
Known and unknown .
U
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
hides
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
eversion
U
برگرداندن پلک چشم وغیره
tank farm
U
محوطه مخازن نفت وغیره
sick bay
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
tailpiece
U
ارایش ته فصل کتاب وغیره
sick bays
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
closures
U
دریچه درب بطری وغیره
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
float
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
closure
U
دریچه درب بطری وغیره
loge
U
جای ویژه در تاتر وغیره
The kI'lled and the wounded.
U
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
To hit a wining streak.
U
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
copartner
U
سهیم وشریک در تجارت وغیره
To be decorated .
U
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
wreckage
U
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
floated
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
floats
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
barns
U
انبار کاه و جو وکنف وغیره
skyrocketed
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
barn
U
انبار کاه و جو وکنف وغیره
skyrocketing
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
hob
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
skyrocket
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrockets
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
hobs
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
choreography
U
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
To air the clothes (bed-sheets etc).
U
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
mannitol
U
ماده قندی شیر خشت وغیره
mannite
U
ماده قندی شیر خشت وغیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com