English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlapped U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
butt joint U اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
foliate U ورقه شده ورقه ورقه شدن
isometropia U تشابه انکسار نور دردو چشم
marmolite U یک جور سنگ سماق ورقه ورقه که رنگ ان کمی سبزاست
quote U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil U سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
flakiness U خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
laminate U ورقه ورقه ورقه ورقه کردن
recidivism U تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
to shell off U ورقه ورقه شدن ورامدن
layers U مطبق کردن ورقه ورقه
layer U مطبق کردن ورقه ورقه
interlaminate U ورقه ورقه بین هم گذاردن
flaky U ورقه ورقه ورقه شونده
sheets U ورقه ورقه کردن ورقه
sheet U ورقه ورقه کردن ورقه
repeat U تکرار کردن تکرار شدن
repeats U تکرار کردن تکرار شدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
crops U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crop U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images U سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
cleavages U ورقه ورقه شدگی
cleavage U ورقه ورقه شدگی
sheets U متورق ورقه ورقه
sheet U متورق ورقه ورقه
exfoliate U ورقه ورقه شدن
delaminate U ورقه ورقه شدن
laminate U ورقه ورقه شدن
exfoliaion U ورقه ورقه شدن
lamination U ورقه ورقه شدن
spall U ورقه ورقه کردن
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flicker U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
wracks U چارچوب
quadrat U چارچوب
frame U چارچوب
door case U چارچوب در
door frame U چارچوب در
door set U در با چارچوب
casing U چارچوب
wracked U چارچوب
racks U چارچوب
racked U چارچوب
door-frame U چارچوب در
hake U چارچوب
door-case U چارچوب در
rack U چارچوب
time frames U چارچوب زمانی
threshholds U استانه چارچوب
threshold U استانه چارچوب
thresholds U استانه چارچوب
plan frame U چارچوب برنامه
chassis frame U چارچوب شاسی
time frame U چارچوب زمانی
frameworks U چارچوب چهارچوبه
framework U چارچوب چهارچوبه
saw gate U چارچوب اره
gratings U چارچوب اهنی
grating U چارچوب اهنی
machine frame U چارچوب دستگاه
crane frame U چارچوب جرثقیل
copper foil U ورقه بسیار نازک مسی ورقه مسی زرورق مسی
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
door-jamb U [تیر عمودی چارچوب در]
frame U قاب چارچوب کمان
chimney-jamb U [تیر عمودی چارچوب دودکش]
escoinson U [گوشه تیر عمودی چارچوب]
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
housing U چارچوب قسمت ساکن دستگاه
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
fusuma U [چارچوب متحرک در خانه های ژاپنی]
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
stillage U چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
images U نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
image formation U تولید تصویر تصویر
rim U کناره
rims U کناره
border U کناره
margent U کناره
bordered U کناره
fringe U کناره
lip U کناره
bordering U کناره
edges U کناره
margine U کناره
edge U کناره
side U کناره
margins U کناره
fringes U کناره
sides U کناره
margin U کناره
listel U کناره
map margin U کناره نقشه
bordered U کناره مرز
renunciation U کناره گیری
resignations U کناره گیری
detachment U کناره گیری
detachments U کناره گیری
resignation U کناره گیری
side U پهلو کناره
featheredge U کناره تیز
bordering U کناره مرز
abdication U کناره گیری
border U کناره مرز
levee U کناره رودخانه
sides U پهلو کناره
offishness U کناره جویی
scratches U کناره گیری
seceder U کناره گیر
separatism U کناره گیری
stand-offish U کناره گیر
to declare off U کناره کردن از
banks U کناره توده
bank U کناره توده
bank paving U فرش کناره
edge U کناره تیزی
bolt rope U طناب کناره
to stand a. off U کناره گرفتن
standoffish U کناره گیر
isolation U کناره گیری
scratching U کناره گیری
threctia U کناره گیری
stand offish U کناره گیر
stand offish U کناره جو غیرمعاشر
sea board U کناره دریا
retired ness U کناره گیری
To go into solitude . To become aloof . U کناره گرفتن
retiring U کناره گیر
aloof U کناره گیر
demission U کناره گیری
scratch U کناره گیری
renouncement U کناره گیری
attrition U کناره گیری
contour U خط کناره نما
stand-offish U کناره جو غیرمعاشر
edges U کناره تیزی
demit U کناره گرفتن از
scratched U کناره گیری
bank effect U اثر کناره رودخانه
to seclude oneself U کناره گیری کردن
avoidance U کناره گیری احتراز
secede U کناره گیری کردن
bankside U پشته یا کناره رود
chimney-cheek U [کناره باز شومینه]
resignation U کناره گیری تفویض
resignations U کناره گیری تفویض
to keep one's distance U کناره گیری کردن
retires U کناره گیری کردن
retire U کناره گیری کردن
secedes U کناره گیری کردن
he threatened or resingn U که کناره گیری خواهدکرد
nonintervention U سیاست کناره گیری
contours U خطوط کناره نما
aprons U کناره داخلی پیست
apron U کناره داخلی پیست
hold aloof U کناره گیری کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com