English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hyperostosis U رویش غیر طبیعی استخوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Other Matches
shoot U رویش انشعابی رویش شاخه
shoots U رویش انشعابی رویش شاخه
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis U ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus U استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma U استخوان قوس وجنه استخوان گونه
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
periosteum U پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium U استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle U مهره استخوان- برامدگی استخوان
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
germination U رویش
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
ovular growth U رویش تخمک
growing point U نقطه رویش
extroversion U رویش برونی
orthotropism U رویش عمودی
mushroom growth U رویش تند
excrescence U رویش ناهنجار
gigas U رویش بلند تر
excrescences U رویش ناهنجار
vegetive U رویش کننده
ingrowth U رویش درونی
intergrowth U رویش توام
excrescency U رویش ناهنجارنسوج
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
cockle U رویش زگیل مانند
cockles U رویش زگیل مانند
germinative U وابسته به رویش تخم
herbicide U مواد ضد رویش گیاه
herbicides U مواد ضد رویش گیاه
antiplant agent U عامل ضد رویش گیاهان
vegetative U روینده رویش کننده
pubescence U رویش مو درپشت زهار
extrovert U دارای رویش برونی
extroverts U دارای رویش برونی
occiput U استخوان قمحدوه استخوان پس سر
endomorphy U رویش از روپوست درون دگرگونی
his face is p with small pox U رویش ازابله پرازچاله است
endomorphism U رویش از روپوست درون دگرگونی
You can take it to the bank. <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
You can bank on it! <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
I cannot look him in the face again. دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
monomorphic or phous U دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
micronucleus U یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
palimpsest U نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
ontogeny U رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
sarcoid U زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
in plant U درحال رویش درحال رشد
osteotome U استخوان بر
jawbone U استخوان فک
jawbones U استخوان فک
fleshy U بی استخوان
fleshiest U بی استخوان
fleshier U بی استخوان
ossicle U استخوان چه
tarsus U استخوان مچ پا
bones U استخوان
bone U استخوان
boning U استخوان
boned U استخوان
natchbone U استخوان
boneless U بی استخوان
ossification U تشکیل استخوان
aitch bone U استخوان کفل
anvil U استخوان سندانی
femur U استخوان ران
hyoid bone U استخوان لامی
femora U استخوان ران
huckle bone U استخوان لگن
pubis U استخوان شرمگاه
anvils U استخوان سندانی
palating U استخوان کام
the humeral bone U استخوان عضد
hulking U درشت استخوان
the humeral bone U استخوان بازو
caries U پوسیدگی استخوان
malleus U استخوان چکشی
humeeerus U استخوان عضد
cartilage U نرمه استخوان
femurs U استخوان ران
parietal U استخوان اهیانه
rickety U نرم استخوان
humeri U استخوان بازو
osteitis U ورم استخوان
osteitis U اماس استخوان
dislocation U دررفتگی استخوان
funny bones U استخوان ارنج
funny bone U استخوان ارنج
kneepan U استخوان کشگک
osteogenesis U پیدایش استخوان
osteogenesis U تشکیل استخوان
framework U استخوان بندی
pith U مخ استخوان اهمیت
innominate bone U استخوان بی نام
osteal U شبیه استخوان
knucklebone U استخوان قوزک
merrythought U استخوان جناغ
maxillary bone U استخوان ارواره
malleolus U استخوان غوزک
malar bone U استخوان گونه
navicular bone U استخوان زورقی
occipital bone U استخوان قمحدوه
luxation U در رفتگی استخوان
orthopedics U جراحی استخوان
os pubis U استخوان شرمگاه
rickets U نرمی استخوان استخوان نرمی
ossific U استخوان ساز
incus U استخوان سندانی
illium U استخوان حرقفی
shoulder blade U استخوان شانه
osteomalacia U نرمی استخوان
osteomalacia U ملاست استخوان
hyperostosis U برامدگی استخوان
humeruses U استخوان عضله
humeruses U استخوان بازو
humerus U استخوان عضله
humerus U استخوان بازو
humeri U استخوان عضله
ostosis U استخوان سازی
skeletons U استخوان بندی
shoulder blades U استخوان شانه
osteoma U ورم استخوان
osteography U شرح استخوان ها
osteoid U استخوان وار
ilium U استخوان حرقفی
blade U استخوان پهن
scapulas U استخوان کتف
scapula U استخوان کتف
zygomatic bone U استخوان گونه
osteologist U استخوان شناس
cheekbones U استخوان گونه
cheekbone U استخوان گونه
osteology U استخوان شناسی
skeleton U استخوان بندی
stirrups U استخوان رکابی
foot bone U خرده استخوان پا
zygomatic U استخوان گونه
frameworks U استخوان بندی
bonemeal U گرد استخوان
bonemeal U استخوان کوبیده
bonemeal U آرد استخوان
skull and crossbones U جمجمه و دو استخوان
bone ache U استخوان درد
To set a bone. U استخوان جا انداختن
breast bone U استخوان سینه
patella U استخوان کشکک
patellae U استخوان کشکک
ungual bone U استخوان ناخنی
thigh bone U استخوان ران
stirrup U استخوان رکابی
thighbone U استخوان ران
carcasses U استخوان بندی
carcass U استخوان بندی
carcases U استخوان بندی
bony U استخوان دار
boney U استخوان دار
wishbones U استخوان جناق
wishbone U استخوان جناق
calcaneum U استخوان پاشنه
cannon bone U استخوان ساق پا
fish bone U استخوان ماهی
ethmoid U استخوان پرویزنی
ethmoid U استخوان غربالی
epiphysis U شاخ استخوان
structuring U استخوان بندی
structures U استخوان بندی
structure U استخوان بندی
hollownes U پوکی استخوان
exostosis U برامدگی استخوان
carcse U استخوان بندی
carcass U استخوان بندی
cariosity U پوسیدگی استخوان
metacarpal U استخوان کف دست
ckeek bone U استخوان گونه
shinbone U استخوان قلم پا
carpale U استخوان مچ دست
dengue U تب استخوان شکن
bone marrow U مغز استخوان
raspatory U استخوان تراش
jawbone U استخوان ارواره
hammer U استخوان چکشی
scalping iron U استخوان تراش
xyster U استخوان تراش
scaular U استخوان شانه
scroll bone U استخوان فرفرهای
shacklebone U استخوان مچ دست
anvil bone U استخوان سندانی
shacklebone U استخوان قاپ
skelton U استخوان بندی
hammered U استخوان چکشی
raspatory U استخوان ساب
reckets U نرمی استخوان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com