English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rummy start U رویداد شگفت انگیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wonderful U شگفت انگیز شگفت
startling <adj.> U شگفت انگیز
amazing <adj.> U شگفت انگیز
astonishing <adj.> U شگفت انگیز
stupendous <adj.> U شگفت انگیز
out of this world <idiom> U شگفت انگیز
marvelous [American] <adj.> U شگفت انگیز
wonderful <adj.> U شگفت انگیز
phenomenally U شگفت انگیز
astounding <adj.> U شگفت انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U شگفت انگیز
mind-blowing U شگفت انگیز
mind-boggling U شگفت انگیز
marvellous [British] <adj.> U شگفت انگیز
admirable <adj.> U شگفت انگیز
surprising U شگفت انگیز
prodigious <adj.> U شگفت انگیز
wondrous <adj.> U شگفت انگیز
comical U شگفت انگیز
phenomenal U شگفت انگیز
miracles U واقعه شگفت انگیز
miracle U واقعه شگفت انگیز
wonderfully U بطور شگفت انگیز
prodigiously U بطور شگفت انگیز
marvellously U بطور شگفت انگیز
wonderment U چیز شگفت انگیز
son of a gun/bitch <idiom> U پسر شگفت انگیز
non-event U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
Mirabile Dictu U [شگفت انگیز برای بازگویی]
monstrously U بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
muses U در شگفت ماندن شگفت
muse U در شگفت ماندن شگفت
mused U در شگفت ماندن شگفت
lugubrious U غم انگیز حزن انگیز
event U رویداد
trend U رویداد
incident U رویداد
trends U رویداد
events U رویداد
incidents U رویداد
happenings U رویداد
circumstances U رویداد
occurrences U رویداد
occurrence U رویداد
occurence U رویداد
happening U رویداد
amazedness U شگفت
wonders U شگفت
wondering U شگفت
wondered U شگفت
wonder U شگفت
admiration U شگفت
wonderment U شگفت
prodigious U شگفت
admiringly U با شگفت
occurence U رویداد واقعه
commentaries U گزارش رویداد
subsequent to that event U پس ازان رویداد
a life full of incidents U زندگی پر رویداد
contretemps U رویداد ناگوار
exogenous event U رویداد برونی
endogenous event U رویداد درونی
commentary U گزارش رویداد
event horizen U افق رویداد
occurrence U تصادف رویداد
misadventures U رویداد ناگوار
misadventure U رویداد ناگوار
circumstance U تفصیل رویداد
occurrences U تصادف رویداد
decade U ده موضوع یا رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
mishap U رویداد ناگوار
mishaps U رویداد ناگوار
marvel U چیز شگفت
stupendousness U شگفت انگیزی
fabulous U شگفت اور
extraordinary U شگفت اور
miraculousness U شگفت انگیزی
surprise U شگفت حیرت
prodigiousness U شگفت انگیزی
marvels U چیز شگفت
wonderful U شگفت اور
marvelling U چیز شگفت
marvelled U چیز شگفت
marveling U چیز شگفت
surprize U شگفت حیرت
marveled U چیز شگفت
surprises U شگفت حیرت
note of a U نشان شگفت
balance U احتمال رویداد خطا
mischance U رویداد بد حادثه ناگوار
As events unfolded I realized that ... U درطی رویداد ها پی بردم که ...
passage U رویداد کارکردن مزاج
mischances U رویداد بد حادثه ناگوار
passages U رویداد کارکردن مزاج
balances U احتمال رویداد خطا
uneventful U بدون رویداد مهم
air pollution episode U رویداد الودگی هوا
immanity U چیزمهیب و شگفت اور
stupendous U شگفت حیرت اور
monstrousness U شگفت انگیزی بزرگی
surprisingly U بطور شگفت اور
monumental U بزرگ شگفت اور
admire U مورد شگفت قراردادن
admired U مورد شگفت قراردادن
admires U مورد شگفت قراردادن
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
exclamatory U شگفت اور متضمن فریاد
monumental ignorance U نادانی زیاد و شگفت اور
black swan event U رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
marvels U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marveling U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvelling U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvel U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvelled U حیرت زده شدن شگفت داشتن
i was filled with wonder U مرا شگفت امد متحیر ماندم
marveled U حیرت زده شدن شگفت داشتن
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
event focus U که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
real time U داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
native U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
natives U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
The incident set off a debate. U این رویداد بحثی را به راه انداخت [برانگیخت] .
collision detection U تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
generating U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generate U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
This new frontier incident probably means war. U این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
The people wondered how the contraption worked. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
impulsions U دژ انگیز
delightful <adj.> U دل انگیز
engaging <adj.> U دل انگیز
baleful U غم انگیز
impulsion U دژ انگیز
attractive <adj.> U دل انگیز
dazzling <adj.> U دل انگیز
winning <adj.> U دل انگیز
appealing <adj.> U دل انگیز
charming <adj.> U دل انگیز
tragic U غم انگیز
message U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
messages U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
tantalizingly U میل انگیز
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
disarming U آشتی انگیز
admirable <adj.> U حیرت انگیز
tear-jerker U گریه انگیز
tantalizingly U خواست انگیز
tantalizing U وسوسه انگیز
tantalizing U میل انگیز
tear-jerker U اشک انگیز
cliffhanger <idiom> U هیجان انگیز
tantalizing U خواست انگیز
tear-jerkers U اشک انگیز
tear-jerkers U گریه انگیز
tantalizingly U وسوسه انگیز
startling <adj.> U حیرت انگیز
prodigious <adj.> U حیرت انگیز
marvelous [American] <adj.> U حیرت انگیز
red-hot <adj.> U شهوت انگیز
tasty <adj.> U شهوت انگیز
exhilarating <adj.> U نشاط انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U حیرت انگیز
astounding <adj.> U حیرت انگیز
amazing <adj.> U حیرت انگیز
lively <adj.> U نشاط انگیز
jovial <adj.> U نشاط انگیز
stupendous <adj.> U حیرت انگیز
wonderful <adj.> U حیرت انگیز
juicy <adj.> U شهوت انگیز
fateful <adj.> U فاجعه انگیز
marvellous [British] <adj.> U حیرت انگیز
wondrous <adj.> U حیرت انگیز
good-humored <adj.> U نشاط انگیز
feigner U بهانه انگیز
dolefully U بطورغم انگیز
inflammatory U فتنه انگیز
incentives U فتنه انگیز
incentive U فتنه انگیز
guidwille U نشاط انگیز
concupiscible U هوس انگیز
rapturous U هیجان انگیز
rabble-rousers U عوام انگیز
rabble-rouser U عوام انگیز
loathful U نفرت انگیز
loathly U نفرت انگیز
pathetic U رقت انگیز
hypnogenic U هیپنوتیسم انگیز
pitiable U رقت انگیز
execrably U بطورنفرت انگیز
catastrophic U فاجعه انگیز
sombre U تاریک غم انگیز
detestable U نفرت انگیز
burdensome U شاق غم انگیز
hallucinous U وهم انگیز
hatable U نفرت انگیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com