Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mischance
U
رویداد بد حادثه ناگوار
mischances
U
رویداد بد حادثه ناگوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
misadventures
U
رویداد ناگوار
misadventure
U
رویداد ناگوار
mishap
U
رویداد ناگوار
contretemps
U
رویداد ناگوار
mishaps
U
رویداد ناگوار
misadventures
U
حادثه ناگوار
miscarriages
U
حادثه ناگوار
miscarriage
U
حادثه ناگوار
misadventure
U
حادثه ناگوار
misadventures
U
حادثه ناگوار بدبختی
misadventure
U
حادثه ناگوار بدبختی
fortuitous event
U
حادثه جبری حادثه تصادفی
lenten
U
ناگوار
unpleasant
U
ناگوار
unpleasantly
U
ناگوار
burdensome
U
ناگوار
insalubrious
U
ناگوار
horrible
U
ناگوار
horrific
U
ناگوار
indelectable
U
ناگوار
disagreeable
U
ناگوار مغایر
embitters
U
ناگوار کردن
embittering
U
ناگوار کردن
embittered
U
ناگوار کردن
embitter
U
ناگوار کردن
harsh
U
ناگوار زننده
harsher
U
ناگوار زننده
harshest
U
ناگوار زننده
accidents
U
سانحه واقعه ناگوار
contretemps
U
روی داد ناگوار
unsavory
U
ناگوار ناخوش ایند
accident
U
سانحه واقعه ناگوار
incidents
U
رویداد
incident
U
رویداد
event
U
رویداد
events
U
رویداد
occurence
U
رویداد
happenings
U
رویداد
happening
U
رویداد
trend
U
رویداد
occurrences
U
رویداد
occurrence
U
رویداد
circumstances
U
رویداد
trends
U
رویداد
commentaries
U
گزارش رویداد
decades
U
ده موضوع یا رویداد
decade
U
ده موضوع یا رویداد
exogenous event
U
رویداد برونی
occurrences
U
تصادف رویداد
event horizen
U
افق رویداد
occurrence
U
تصادف رویداد
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
endogenous event
U
رویداد درونی
commentary
U
گزارش رویداد
occurence
U
رویداد واقعه
circumstance
U
تفصیل رویداد
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
incidents
U
حادثه
incident
U
حادثه
accidents
U
حادثه
fortuity
U
حادثه
occurence
U
حادثه
eventless
U
بی حادثه
adventurous
<adj.>
U
حادثه جو
adventuress
U
زن حادثه جو
uneventful
U
بی حادثه
adventures
U
حادثه
adventure
U
حادثه
phenomenon
U
حادثه
outbreak
U
حادثه
accident
U
حادثه
casualty
U
حادثه
casualties
U
حادثه
disasters
U
حادثه بد
disaster
U
حادثه بد
accident
حادثه
outbreaks
U
حادثه
event
U
حادثه
adventurers
U
حادثه جو
occurrences
U
حادثه
adventurer
U
حادثه جو
accidents
U
: حادثه
events
U
حادثه
occurrence
U
حادثه
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
balance
U
احتمال رویداد خطا
rummy start
U
رویداد شگفت انگیز
passage
U
رویداد کارکردن مزاج
passages
U
رویداد کارکردن مزاج
air pollution episode
U
رویداد الودگی هوا
balances
U
احتمال رویداد خطا
uneventful
U
بدون رویداد مهم
a minor incident
U
یک حادثه جزئی
supervening event
U
حادثه طاری
security incident
U
حادثه امنیتی
accident reporting
U
گزارش حادثه
episodes
U
حادثه معترضه
adventurism
U
حادثه جویی
outbreak
U
شروع حادثه
outbreaks
U
شروع حادثه
episodes
U
حادثه ضمنی
episode
U
حادثه معترضه
episode
U
حادثه ضمنی
incidents
U
حادثه عملیاتی
incident
U
حادثه ضمنی
incident
U
حادثه عملیاتی
errant
U
سرگردان حادثه جو
mishap
U
قضا حادثه بد
mishaps
U
قضا حادثه بد
fortuitous event
U
حادثه قهری
incidents
U
حادثه ضمنی
due to an accident
U
ناشی از یک حادثه
non-event
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
non-events
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
epochs
U
عصرتاریخی حادثه تاریخی
epoch
U
عصرتاریخی حادثه تاریخی
occupational accident
U
حادثه در حین کار
errantry
U
دربدری حادثه جویی
accident proof
U
علت وقوع حادثه
gentleman of fortune
U
نجیب زاده حادثه جو
black swan event
U
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
acts of God
U
حادثه قهری قوه قهریه
act of God
U
حادثه قهری قوه قهریه
forcemajeure
U
حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
force majeure
U
حادثه غیر قابل پیشگیری
accidence
U
حادثه اصول صرف و نحو
natives
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
native
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The incident set off a debate.
U
این رویداد بحثی را به راه انداخت
[برانگیخت]
.
improbability
U
استبعاد حادثه یا امر غیر محتمل
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
U
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
straw in the wind
<idiom>
U
نشانه کوچک قبل از وقوع حادثه
generates
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generate
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generating
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
make the scene
<idiom>
U
به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
whats' up
U
در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
messages
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
odyssey
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
conditional
U
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alert
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
warn
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
intermezzo
U
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com