English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
notarization U گواهی محضری و رسمی
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
natarize U محضر داری کردن گواهی رسمی کردن
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
copies U رونوشت
transcript U رونوشت
carbon copies U رونوشت
carbon copy U رونوشت
transcripts U رونوشت
copied U رونوشت
repeats U رونوشت
repeat U رونوشت
copying U رونوشت
copy U رونوشت
transcript U نسخه رونوشت
carbon copy U رونوشت کاربنی
transcripts U نسخه رونوشت
office copy U رونوشت مصدق
make a copy of U رونوشت برداشتن
replication U رونوشت دفاع
carbon copies U رونوشت کاربنی
transcribed U رونوشت برداشتن
letter book U کتاب رونوشت
certified copy U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت گرفتن
counterparts U همکار رونوشت
facsimiles U رونوشت مصدق
facsimile U رونوشت گرفتن
facsimile U رونوشت مصدق
transcribing U رونوشت برداشتن
cetified copy U رونوشت مصدق
transcribes U رونوشت برداشتن
counterpart U همکار رونوشت
letter book U رونوشت نامه
dump U رونوشت انباشتن
memory dump U رونوشت ازحافظه
exact copy U رونوشت عین
transcribe U رونوشت برداشتن
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
deed of poll U سند بدون رونوشت
transcription U سواد برداری رونوشت
true copy U رونوشت مطابق با اصل
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
transcriptions U سواد برداری رونوشت
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
warrant U گواهی
oral evidence U گواهی
warranted U گواهی
warranting U گواهی
warrants U گواهی
certificate U گواهی
certification U گواهی
certificates U گواهی
depositions U گواهی
grade U گواهی
witnesses U گواهی
mark U گواهی
witnessed U گواهی
witnessing U گواهی
reference [testimonial] U گواهی
report U گواهی
evidence U گواهی
testimony U گواهی
attestation U گواهی
witness U گواهی
certificate [official document] U گواهی
attestation U گواهی
testimonies U گواهی
deposition U گواهی
legalization U گواهی
certificate of origin U گواهی مبدا
certificate of quality U گواهی کیفیت
certificate of survey U گواهی بازرسی
certifies U گواهی کردن
certificate of origin U گواهی مبداء
certificate of quantity U گواهی کمیت
certify U گواهی کردن
certificate of weight U گواهی وزن
certified U گواهی شده
certificating of quantity U گواهی کمیت
certificate of receipt U گواهی وصول
certifying U گواهی کردن
certificate U گواهی نامه
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificate of survey U گواهی بازدید
certificate of receipt U گواهی رسید
certificate of measurement U گواهی وزن
call to witness U گواهی خواستن از
certificates U گواهی نامه
back letter U گواهی تضمین
bear testimony U گواهی دادن
birth certificate U گواهی تولد
call in evidence U گواهی خواستن از
certificate of a doctor U گواهی پزشک
certificate of analysis U گواهی بررسی
certificate of inspection U گواهی بازرسی
bear witness U گواهی دادن
certificate of health U گواهی بهداشت
certificate of deposit U گواهی سپرده
certificate of compliance U گواهی تطبیق
certificate of damage U گواهی خسارت
affiant U گواهی نویس
witnessing U گواهی دادن
warrant U گواهی کردن
warrant U گواهی حکم
warranted U گواهی کردن
warranted U گواهی حکم
warranting U گواهی کردن
warranting U گواهی حکم
testimonial U گواهی نامه
warrants U گواهی کردن
certificate of measurement U گواهی مقدار
testimonials U گواهی نامه
witness U گواهی دادن
witnessed U گواهی دادن
witnesses U گواهی دادن
certificate of death U گواهی فوت
bill of health U گواهی تندرستی
treasury warrant U گواهی خزانه
to bear witness U گواهی دادن
testis U تخم گواهی
license U گواهی نامه
licensing U گواهی نامه
deposition U گواهی کتبی
depositions U گواهی کتبی
bill of health U گواهی بهداشت
speak well for U گواهی دادن
quality certificate U گواهی کیفیت
qualifying certificate U گواهی صلاحیت
evidence U ملاک گواهی
to bear testimony U گواهی دادن
to call in evidence U گواهی خواستن از
interim certificates U گواهی موقت
insurance certificate U گواهی بیمه
warrantable U قابل گواهی
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
warrants U گواهی حکم
death certificate U گواهی فوت
death certificates U گواهی فوت
testified U گواهی دادن
testifies U گواهی دادن
testify U گواهی دادن
testifying U گواهی دادن
inspection certificate U گواهی نظارت
inspection certificate U گواهی بازرسی
attests U گواهی دادن
false testimony U گواهی کذب
false evidence U گواهی کدب
deposes U گواهی دادن
depose U گواهی دادن
attesting U گواهی دادن
deposing U گواهی دادن
attested U گواهی دادن
attest U گواهی دادن
certification U گواهی کردن
certified check U چک گواهی شده
health certificate U گواهی بهداشت
deponent U گواهی نویس
certifier U گواهی کننده
attestor U گواهی دهنده گواه
hearing of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
presage U گواهی دادن بر خبردادن از
bill of health U گواهی صحت مزاج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com