English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oil is immiscible with water U روغن با اب امیخته نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chrism U روغن امیخته بابلسان
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
oil dent U شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oil U روغن کاری کردن روغن ساختن
oils U روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling U روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler U نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
oil can U حلب روغن , روغن دان
creosoting U روغن قیر روغن قطران
creosotes U روغن قیر روغن قطران
creosoted U روغن قیر روغن قطران
cutting oil U روغن سردکننده روغن برش
creosote U روغن قیر روغن قطران
motley U امیخته
zygose U امیخته
mixture U امیخته
interwrought U در هم امیخته
mixtures U امیخته
mixed U امیخته
medley U امیخته
medleys U امیخته
portmanteaux U امیخته
portmanteau U امیخته
portmanteaus U امیخته
mixed number U عدد امیخته
coalescent U بهم امیخته
cold mix U امیخته سرد
mixed mode U باب امیخته
mixed crystal U کریستال امیخته
impanate U امیخته بنان
immiscible U امیخته نشدنی
mixed gas U گاز امیخته
mixed tides U کشندهای امیخته
mincemeat U قیمه امیخته باکشمش
gold amalgam U جیوه امیخته بازر
pranks U شوخی امیخته بافریب
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
prank U شوخی امیخته بافریب
lemon squash U شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
d. butter U کره اب کرده و امیخته با ارد
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
deep laid U امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
neo platonism U فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
poudrette U کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
law french U اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
lingua franca U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
loam U خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
The door is jammed. در باز نمیشود.
non placer U موافقت نمیشود
he takes no notice of it U ملتفت نمیشود
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
omnim gatherum U امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
ingratiatory U طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
imbroglios U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglio U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
no two leaves are identical U دو برگ یکی نمیشود
exclusive U آنچه شامل نمیشود
that does not f. U این دلیل نمیشود
non-starter U طرحی که انجام نمیشود
indelible pencil U مدادی که خط ان پاک نمیشود
leakage U به خزانه وارد نمیشود
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
leakages U به خزانه وارد نمیشود
impossible to get hold of U نمیشود گیر آورد
non-starters U طرحی که انجام نمیشود
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
law fallen into desuetude U قانونی که دیگر اجرا نمیشود
the law is not retrospective U قانون عطف به ماسبق نمیشود
He is not to be relied upon. U نمیشود به او [مرد] اتکا کرد.
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
no pay nowork U پول ندهندکار هم کرده نمیشود
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
fine words butter no parsnips U بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
no pains no gains U نابرده رنج گنج میسر نمیشود
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
mistake of law is no defence U اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
fair words butter no parsnips U به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
ignorance of the law is no defence U جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
blind hole U سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
acid fast U دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
an impersonal deity U خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
crush hat U کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
non sequitur nonsensical U نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
inactive U پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage U عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
detected U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
fullest U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detecting U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
full U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
homosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
gouache U رنگ کاری با رنگی که در اب حل شده و با عسل و صمغ امیخته شده
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
blind keyboard U صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
reactive mode U حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
jaggies U لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
garbage U سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
rigid U دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
ghee U روغن
butter U روغن
buttered U روغن
buttering U روغن
lubricants U روغن
oil can U روغن زن
lubricant U روغن
butters U روغن
clurified or run butter U روغن
greased U روغن
greasing U روغن
unguent U روغن
bandolin U روغن مو
unction U روغن
grease U روغن
bandoline U روغن مو
brilliantine U روغن مو
dopes U روغن
dope U روغن
greaser U روغن زن
sebaceous humour U روغن
ghi U روغن
pomade U روغن سر
ointments U روغن
ointment U روغن
oil U روغن
oils U روغن
oiling U روغن
oil groove U روغن رو
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hydrolic pump U پمپ روغن
oil squirt U اب دزدک روغن
grease box U روغن دان
grnish U رنگ و روغن
heavy oil U روغن سنگین
olive oil U روغن زیتون
illinition U روغن مالی
hydraulic oil U روغن رانش
gray or mercurial unguent U روغن خاکستری
engine oil U روغن موتور
engine sump U تشتک روغن
lubricating oil U روغن موتور
motor oil U روغن موتور
fusel oil U روغن فوزل
engine sump U کارتل روغن
flench U روغن گرفتن
essential oil U روغن اساسی
volatile oil U روغن اساسی
filterpress U روغن گیر
emulsion lubricant U روغن امولسیون
emulsion lubricant U روغن عصاره
neapolitan ointment U روغن خاکستری
mercurial unguent U روغن خاکستری
grey unguent U روغن خاکستری
oil of roses U روغن سبز
graphite lubricant U روغن گرافیت
gear lubricant oil U روغن گیربکس
garlic oil U روغن سیر
dripping pan U روغن گیر
oil pressure U فشارسنج روغن
oil sludge U رسوب روغن
oil container U فرف روغن
oil channel U مجرای روغن
oil change U تعویض روغن
oiler U روغن کار
oil bath U حمام روغن
oilman U روغن فروش
oleaginous U شبیه روغن
oleometer U روغن سنج
oscillating lubricator U روغن ده نوسانی
palm oil U روغن خرما
oil seal ring U رینگ روغن
oil retaining ring U رینگ روغن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com