English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bunting U روش ضربه زدنی که توپ اهسته می غلتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clean the bases U ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
dink U ضربه اهسته
drop shot U ضربه اهسته روی تور والیبال
drop shot U ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
opisometer U الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
percussive U زدنی
mace U گول زدنی
addible U جمع زدنی
evasible U گریز زدنی
evasible U طفره زدنی
perturbable U برهم زدنی
maces U گول زدنی
pulsatile instruments U ادوات ضربی یا زدنی
stewed U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tapping U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
largo a U اهسته
low U اهسته
fabian U اهسته رو
slow footed U اهسته
slowly U اهسته
ritardando U اهسته تر
slow U اهسته
gradual U اهسته
plodder U اهسته رو
below ones breath U اهسته
catlike U اهسته رو
lentamente U اهسته
lento a U اهسته
limper U اهسته رو
low low U اهسته اهسته
at a slow pace U اهسته
cattish U اهسته رو
slow down U اهسته
quietly U اهسته
silently U اهسته
tardo U اهسته
slower U اهسته
slowing U اهسته
lightly U اهسته
slows U اهسته
languidly U اهسته
slowest U اهسته
indistinct U اهسته
slowed U اهسته
slackened U اهسته کردن
tapping U اهسته زدن
mealy mouthed U اهسته حرف زن
percuss U اهسته زدن به
dogtrot U یورتمه اهسته
dead slow U خیلی اهسته
piaffer U یورتمه اهسته
jiggle U تکان اهسته
trudged U قدم اهسته
trudges U قدم اهسته
andante U نسبتا اهسته
sluggish U بطی اهسته رو
trudging U قدم اهسته
pianissimo U بسیار اهسته
mealy-mouthed U اهسته حرف زن
slacken U اهسته کردن
lagging U اهسته کند
lockstep U قدم اهسته
tapped U اهسته زدن
tap U اهسته زدن
goose-steps U قدم اهسته
dab U اهسته زدن
dabbed U اهسته زدن
largo U اهسته و مفصل
dabs U اهسته زدن
jiggling U تکان اهسته
simmers U اهسته جوشیدن
jiggles U تکان اهسته
simmering U اهسته جوشیدن
simmered U اهسته جوشیدن
jiggled U تکان اهسته
simmer U اهسته جوشیدن
languid U بی حال اهسته
slackens U اهسته کردن
jog trot U کاریکنواخت و اهسته
goose step U قدم اهسته
to burn down or low U اهسته ترسوختن
slow ahead U اهسته به جلو
slow and steady U اهسته وپیوسته
to slack up U کم کم اهسته کردن
slow paced U اهسته گام
slid U اهسته رفتن
slow paced U اهسته خرام
low U پایین اهسته
jogging U اهسته دویدن
jogged U اهسته دویدن
jog U اهسته دویدن
goose-step U قدم اهسته
tip U ضربت اهسته
tipping U ضربت اهسته
goose-stepped U قدم اهسته
susurration U سخن اهسته
goose-stepping U قدم اهسته
to burn down ar low U اهسته ترسوختن
jogs U اهسته دویدن
crawled U اهسته خزیدن
crawls U اهسته خزیدن
to wear away U اهسته راندن
soften U اهسته ترکردن
slackening U اهسته کردن
rallenttando U بتدریج اهسته تر
crawl U اهسته خزیدن
softened U اهسته ترکردن
softens U اهسته ترکردن
trudge U قدم اهسته
trickle charge U پر کردن اهسته
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
drift U مقصود جریان اهسته
slower U اهسته کردن یاشدن
ruffle U صدای طبل اهسته
elutriate U اهسته خالی کردن
oozing U اهسته جریان یافتن
feather U اهسته زدن گوی
fox trot U یورتمه اهسته اسب
decelerates U کندکردن اهسته کردن
decelerating U کندکردن اهسته کردن
decelerated U کندکردن اهسته کردن
indistinct noise U صدای اهسته و نامعلوم
ooze U اهسته جریان یافتن
drifts U مقصود جریان اهسته
tapped U ضربت اهسته شیر
drifting U مقصود جریان اهسته
tapping U ضربت اهسته شیر
ruffles U صدای طبل اهسته
drifted U مقصود جریان اهسته
oozes U اهسته جریان یافتن
ruffling U صدای طبل اهسته
oozed U اهسته جریان یافتن
heavy footed U اهسته وسنگین درحرکت
creeper U گوی غلطان و اهسته
jogger U کسیکه اهسته می دود
gentler U اهسته ملایم کردن
to speak under one's breath U اهسته سخن گفتن
gentle U اهسته ملایم کردن
doggo U اهسته ناپدید شونده
to tread light U اهسته لگد زدن
decant U اهسته خالی کردن
decanted U اهسته خالی کردن
decanting U اهسته خالی کردن
decants U اهسته خالی کردن
coddle U اهسته جوشاندن یا پختن
slowing U اهسته کردن یاشدن
slowest U اهسته کردن یاشدن
whispery U اهسته صحبت کننده
coddling U اهسته جوشاندن یا پختن
clammy U سرد ومرطوب اهسته رو
jiggle U اهسته تکان دادن
joggers U کسیکه اهسته می دود
jiggled U اهسته تکان دادن
creepers U گوی غلطان و اهسته
decelerate U کندکردن اهسته کردن
coddled U اهسته جوشاندن یا پختن
tap U ضربت اهسته شیر
steady on U اهسته به سمت هدف
jiggling U اهسته تکان دادن
slowed U اهسته کردن یاشدن
slow U اهسته کردن یاشدن
gentlest U اهسته ملایم کردن
slow motion picture U تصویر با حرکت اهسته
jiggles U اهسته تکان دادن
coddles U اهسته جوشاندن یا پختن
slows U اهسته کردن یاشدن
slow burning conductor U سیم اهسته سوز
coos U اهسته بازمزمه ادا کردن
retards U عقب انداختن اهسته کردن
cooed U اهسته بازمزمه ادا کردن
to pat upon something U اهسته دست بر چیزی زدن
pat U دست زدن اهسته قالب
cooing U اهسته بازمزمه ادا کردن
pats U دست زدن اهسته قالب
coo U اهسته بازمزمه ادا کردن
patted U دست زدن اهسته قالب
spiller U موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
flicked U ضربت اهسته و سبک با شلاق
flick U ضربت اهسته و سبک با شلاق
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
retard U عقب انداختن اهسته کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com