Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic partitioned access method
U
روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bpam
U
Access Partitioned Basicروش دستیابی جزء بندی شده اساسی ethod
basic sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic direct access method
U
روش دستیابی مستقیم اساسی
basic telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic indexed sequential acess method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
bsam
U
Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
btam
U
BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
bdam
U
Access Direct Basic روش دستیابی مستقیم اساسی ethod
queued access methode
U
روش دستیابی صف بندی شده
queued sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
queued indexed sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
qsam
U
Access QueuedSequential روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده ethod
divisions
U
قسمت دسته بندی
partitioning
U
قسمت بندی کردن
division
U
قسمت دسته بندی
advisory lock
U
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
benthic division
U
قسمت بندی لایههای دریا
qisam
U
Access IndexedSequential Queued روش دستیابی ترتیبی اندیس دارصف بندی شده ethod
unified soil classification system (uscs
U
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
general store
U
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
ground state
U
نیروی اساسی حالت اساسی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
overstorey
U
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory
[ey]
U
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerastory
[ey]
U
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
pratitioned data set
U
مجموعه دادههای جزء بندی شده یا قسمت شده
instantaneous access
U
زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
ram
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
thinnest
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
isam
U
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
random access memory
U
حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
nets
U
اساسی
radicals
U
اساسی
material
U
اساسی
radical
U
اساسی
basics
U
اساسی
materials
U
اساسی
earthshaking
U
اساسی
pivotal
U
اساسی
fundametal
U
اساسی
unsubstantial
U
بی اساسی
groundlessness
U
بی اساسی
hypostatic
U
اساسی
key projects
U
اساسی
cardinals
U
اساسی
cardinal
U
اساسی
capital
U
اساسی
ground
U
اساسی
rudimental
U
اساسی
basal
U
اساسی
meatiest
U
اساسی
essentials
U
اساسی
essential
U
اساسی
Hon
U
اساسی
vital
<adj.>
U
اساسی
meaty
U
اساسی
fundamental
U
اساسی
constitutional
U
اساسی
meatier
U
اساسی
essential
<adj.>
U
اساسی
quintessential
<adj.>
U
اساسی
major
<adj.>
U
اساسی
functional
U
اساسی
basic
U
اساسی
substantial
U
اساسی
basilar
U
اساسی
organic
U
اساسی
nett
U
اساسی
On what basis (ground)
U
بر چه اساسی ؟
net
U
اساسی
substantive
[essential]
<adj.>
U
اساسی
rationale
U
علت اساسی
brass tacks
U
مسایل اساسی
radicals
U
ریشگی اساسی
radical
U
طرفداراصلاحات اساسی
radicals
U
طرفداراصلاحات اساسی
reformation
U
اصلاح اساسی
volatile oil
U
روغن اساسی
purview
U
مواد اساسی
constitution
U
قانون اساسی
fundamental rules
U
قواعدیاقوانین اساسی
functional distribution
U
توزیع اساسی
basic surplus
U
مازاد اساسی
basic variable
U
متغیر اساسی
basically
U
بطور اساسی
essential oil
U
روغن اساسی
constitutional law
U
حقوق اساسی
constitutional low
U
قانون اساسی
basic linkage
U
پیوند اساسی
basic deficit
U
کسری اساسی
constitutions
U
قانون اساسی
over haul
U
تعمیر اساسی
ground plans
U
طرح اساسی
vital
U
واجب اساسی
ground plan
U
طرح اساسی
base repair
U
تعمیر اساسی
unsubstantiality
U
بی اساسی بی اهمیتی
basic
U
مقدماتی اساسی
strategic variables
U
متغیرهای اساسی
rite
U
فرمان اساسی
basics
U
مقدماتی اساسی
to let the saw dust out of
U
پوچی یا بی اساسی
substantiality
U
حالت اساسی
basics
U
اساسی مقدماتی
spine wall
U
دیوار اساسی
basic
U
اساسی مقدماتی
radical
U
ریشگی اساسی
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
constitution
U
مشروطیت قانون اساسی
revolutionize
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionising
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionized
U
تغییرات اساسی دادن
conditions of sale
U
شرایط اساسی معامله
revolutionizes
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionizing
U
تغییرات اساسی دادن
radical
U
طرفدار اصلاحات اساسی
constitutionality
U
مطابقت با قانون اساسی
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
essential fatty acids
U
اسیدهای چرب اساسی
organic
U
اندام دار اساسی
revolutionises
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionised
U
تغییرات اساسی دادن
constitutions
U
مشروطیت قانون اساسی
punch-lines
U
جمله اساسی واصلی
punch-line
U
جمله اساسی واصلی
punch line
U
جمله اساسی واصلی
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
nonbasic variable
U
متغیر غیر اساسی
A fundamental (slight) difference.
U
اختلاف اساسی ( جزئی )
Fundamental ( radical) changes.
U
تغییرات اساسی وعمده
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
myosin
U
پروتئین اساسی عضله
supplementalary constitution law
U
متمم قانون اساسی
radicals
U
طرفدار اصلاحات اساسی
fundamental
U
اصولی مقدماتی اساسی
unconstitutionality
U
مغایرت با قانون اساسی
field theory
U
نظریه اساسی میدان
bill of rights
U
قانون اساسی امریکا
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
federal constitution
U
قانون اساسی دولت متحده
reforms
U
اصلاح اساسی کردن یا شدن
We must find a basic solution.
U
باید یک فکر اساسی کرد
stapled
U
اساسی مرکز بازرگانی عمده
the essential
[inherent]
[intrinsic]
task
U
کار مهم و ضروری
[یا اساسی]
reform
U
اصلاح اساسی کردن یا شدن
bdos
U
سیستم عامل اساسی دیسک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com