English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lenten U روزهای پرهیز وروزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lent U 04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
lenten veil U پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
hunger cloth U پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
every cloud has a silver lining <idiom> U [خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
dismals U اندوهناکی روزهای بد
the day a U روزهای بعد
day of duty U تعداد روزهای خدمت
day of supply U تعداد روزهای اماد
ember days U روزهای روزه ودعا
f. time U روزهای تعطیل دادگاه
day of absence U تعداد روزهای نهستی
age of moon U تعداد روزهای گذشته از ماه جاری
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
to sighfor lost days U افسوس روزهای تلف شده راخوردن
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
settling days U روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
red letter U مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
abstinence;or abstinency U پرهیز
eschewal U پرهیز
gardyloo U پرهیز
turning away U پرهیز
dieted U پرهیز
dieting U پرهیز
diets U پرهیز
abstentions U پرهیز
abstinence U پرهیز
avoidance U پرهیز
abstention U پرهیز
diet U پرهیز
shunner U پرهیز کننده
sanctity U پرهیز کاری
regimens U پرهیز غذایی
non abstainer U پرهیز گار
abstemiousness U پرهیز و امساک
abstemiously U با پرهیز و امساک
abstainer U پرهیز کننده
regimen U پرهیز غذایی
indeclinable U پرهیز نکردنی
negative virtue U پرهیز از بدی
nephalism U پرهیز از نوشابه خوری
piety U پرهیز گاری خداترسی
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
holiness U پرهیز کاری لقب پاپ
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
pietist U وابسته به پرهیز گاری پارسا
abstinence U ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
dietetics U فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
burdened U مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
abstainer U پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
A wise man avoids edged tools. <proverb> U آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
feria U کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
shuns U پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunning U پرهیز کردن اجتناب کردن از
shun U پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunned U پرهیز کردن اجتناب کردن از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com