Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
one foot in the grave
<idiom>
U
روبه موت
north
U
روبه شمال
pronely
U
روبه زمین
faces
U
نما روبه
heavenward
U
روبه اسمان
face
U
نما روبه
aport
U
روبه بندر
foxiness
U
روبه صفتی
alow
U
روبه پایین
downward
U
روبه پایین
landside
U
طرف روبه خشکی
point blank
U
روبه نشان مستقیم
hypaethral
U
بی پوشش روبه اسمان
point-blank
U
روبه نشان مستقیم
degenerated
U
روبه انحطاط گذاردن
gray
U
روبه سفیدی رونده
decrescent
U
روبه نقصان گذارنده
to lie prostrate
U
روبه زمین خوابیدن
to lay prostrate
U
روبه زمین خواباندن
face up
U
ورق روبه بالا
slyness
U
روبه بازی شیطنت
degenerating
U
روبه انحطاط گذاردن
degenerates
U
روبه انحطاط گذاردن
degenerate
U
روبه انحطاط گذاردن
in the wired eye
U
روبه روی باد
fowling
U
روبه بازی یادوروئی کردن
extrorse
U
روبه بیرون پشت بمادگی
snail's pace
<idiom>
U
حرکت آهسته روبه جلو
moribund
U
در سکرات موت روبه مرگ
straight off
U
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
so far, so good
<idiom>
U
تا حالاهمه چیز روبه راه است
lay off
<idiom>
U
به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
english toy spaniel
U
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
lid
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into
<idiom>
U
اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
To leave behinde.
U
جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
to leave someone in the lurch
U
کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
rise
U
افزایش
addition
U
افزایش
increase
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
increased
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
increases
U
افزایش
rises
U
افزایش
affixture
U
افزایش
amplification
U
افزایش
accru
U
افزایش
additions
U
افزایش
addendum
U
افزایش
summation
U
افزایش
addenda
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
accretion
U
افزایش
scale up
U
افزایش
raises
U
افزایش
raise
U
افزایش
additament
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
gain
U
افزایش
accession
U
افزایش
expansion
U
افزایش
increscent
U
افزایش
increments
U
افزایش
gains
U
افزایش
increment
U
افزایش
gained
U
افزایش
accessing
U
افزایش
accessed
U
افزایش
accesses
U
افزایش
intensification
U
افزایش
access
U
افزایش
tax increase
U
افزایش مالیات
thusŠ+=
U
نشان افزایش
spurt
U
افزایش ناگهانی
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
accelerative
U
مایه افزایش
superaddition
U
باز افزایش
scale up
U
افزایش مقیاس
fire raising
U
افزایش اتش
elongation
U
افزایش طول
increase of output
U
افزایش توان
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
export promotion
U
افزایش صادرات
addibility
U
قابلیت افزایش
mark up
U
افزایش قیمت
add time
U
زمان افزایش
camber
U
افزایش زیاد
fire-raising
U
افزایش اتش
subjunction
U
افزایش در پایان
spurts
U
افزایش ناگهانی
growths
U
افزایش ترقی
growth
U
افزایش ترقی
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
increase in load
U
افزایش بار
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
salary increase
U
افزایش حقوق
increase in price
U
افزایش بهاء
increasable
U
افزایش پذیر
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
multiplication
U
افزایش تکثیر
superadd
U
باز افزایش
increase in value
U
افزایش ارزش
hypertension
U
افزایش فشارخون
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
rise in temperature
U
افزایش دما
temperature rise
U
افزایش دما
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
monetary expansion
U
افزایش پول
acceleration
تعجیل افزایش
ingravescence
U
افزایش تشدید
progation
U
افزایش انتقال
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
augments
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
augmented
U
افزایش دادن
accruing
U
افزایش یافتن
accrues
U
افزایش یافتن
accrue
U
افزایش یافتن
overcompound
U
افزایش ترکیب
ascend
U
افزایش دادن
ascended
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
cambers
U
افزایش زیاد
increase of current
U
افزایش جریان
annual increase
U
افزایش سالانه
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
appreciations
U
افزایش بها
thickening
U
افزایش ضخامت
augmentable
U
قابل افزایش
increase of power
U
افزایش قدرت
increase of pressure
U
افزایش فشار
appreciation
U
افزایش بها
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
elongation
U
افزایش درازا کشامد
boost
U
افزایش دادن چیزی
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
to increase
[to, by]
U
افزایش یافتن
[به مقدار]
boosting
U
افزایش دادن چیزی
strains
U
افزایش طول نسبی
aging
U
افزایش طول عمر
strain
U
افزایش طول نسبی
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
boosts
U
افزایش دادن چیزی
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
boosted
U
افزایش دادن چیزی
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
antimarkovinkoff addition
U
افزایش غیر مارکونیکوفی
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
escalator clause
U
شرط افزایش بها
ether catalyzed addition
U
افزایش با کاتالیزگری اتر
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
acroesthesia
U
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
strain at failure
U
افزایش طول نسبی درگسیختگی
amplifying
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com