English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
xerophthalmia U رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scurvy U کمبود ویتامین C
scorbutic U ناشی از کمبود ویتامین C
short-handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
morbid U مرضی
heterorexia U اشتهای مرضی
verbigeration U مکررگویی مرضی
mutually agreed to U مرضی الطرفین
verbomania U پرحرفی مرضی
emaciation U لاغری مرضی
vitamine U ویتامین
vitamin U ویتامین
vitamins U ویتامین
ascorbic acid U ویتامین C
pseudomnesia U یاداوری کاذب مرضی
rubeola U مرضی شبیه سرخک
premorbid personality U شخصیت پیش مرضی
chromatopsia U رنگین بینی مرضی
vitaminize U دارای ویتامین کردن
vitaminize U ویتامین به غذا زدن
antivitamin U مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
hypervitaminosis U ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
riboflavin U ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
deficit U کمبود
deficits U کمبود
shortfall U کمبود
shortfalls U کمبود
shortsage U کمبود
leakage U کمبود
deficiency U کمبود
shortages U کمبود
shortcomings U کمبود
leakages U کمبود
shortcoming U کمبود
shortage U کمبود
deficiencies U کمبود
underpopulation U کمبود جمعیت
leakages U کمبود کسر
hard up <idiom> U کمبود پول
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
lacking U فقدان کمبود
time trouble U کمبود وقت
lacked U کمبود نیازمندی
lacks U کمبود نیازمندی
deficient U دارای کمبود
leakages U کمبود و کسری
leakage U کمبود و کسری
lack U کمبود نیازمندی
anoxia U کمبود اکسیژن
leakage U کمبود کسر
credit tightness U کمبود اعتباری
understaffed U دچار کمبود کارمند
immunodeficiency U کمبود ایمنی [پزشکی]
immune defect U کمبود ایمنی [پزشکی]
lack of self-confidence U کمبود اعتماد به نفس
avitaminosis U کمبود ویتامینها در بدن
defective U دارای کمبود معیوب
dearth U قحط و غلا کمبود
acholia U فقدات یا کمبود صفرا
lack of confidence U کمبود اعتماد به نفس
shortcoming U نکته ضعف کمبود
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
shortcomings U نکته ضعف کمبود
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
short supply U اماد کمبود دار
leukopenia U کمبود گویچههای سفیدخون
labor shortage U کمبود نیروی کار
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deficit U کسر موازنه کمبود سرمایه
deficits U کسر موازنه کمبود سرمایه
mulnutrition U کمبود مواد غذائی در بدن
attenuation U کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
degradation U کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret U وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nonaligned U نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com