English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crankcase dilution U رقیق سازی روغن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diluted soluble oil U روغن حل شونده رقیق
liniments U مرهم رقیق روغن مالش
liniment U مرهم رقیق روغن مالش
dilution U رقیق سازی
derichment U رقیق سازی
rarafaction U رقیق سازی
arrefication U رقیق سازی
lube U روغن روان سازی
palmitic U اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
oil dent U شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oils U روغن کاری کردن روغن ساختن
oil U روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling U روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler U نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosoting U روغن قیر روغن قطران
creosotes U روغن قیر روغن قطران
cutting oil U روغن سردکننده روغن برش
creosoted U روغن قیر روغن قطران
creosote U روغن قیر روغن قطران
oil can U حلب روغن , روغن دان
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
diluted U رقیق
leaned U رقیق
lean U رقیق
ethereal U رقیق
watery U رقیق
dilute U رقیق
pappy U رقیق
attenuating U رقیق
dilutes U رقیق
light fog U مه رقیق
wishy washy U رقیق
diluting U رقیق
leans U رقیق
thin U رقیق
wishy-washy U رقیق
washy U رقیق
attenuates U رقیق
thinned U رقیق
thins U رقیق
rarest U رقیق
rarer U رقیق
rare U رقیق
thinnest U رقیق
attenute U رقیق
thinners U رقیق
attenuated U رقیق
attenuate U رقیق
thinning U رقیق گردانی
thinned U بطور رقیق
thin U رقیق کردن
thin U بطور رقیق
lenis U رقیق فریف
thinned U رقیق و ابکی
diluting U رقیق کردن
lean gas U گاز رقیق
thinned U رقیق کردن
rarify U رقیق کردن
thins U رقیق کردن
thins U بطور رقیق
thins U رقیق و ابکی
thinnest U رقیق کردن
thinnest U بطور رقیق
poor lime U اهک رقیق
thinnest U رقیق و ابکی
thin U رقیق و ابکی
thinners U رقیق کردن
thinners U بطور رقیق
rarefactive U رقیق شونده
rarefy U رقیق کردن
thinners U رقیق و ابکی
lean mixture U مخلوط رقیق
extenuate U رقیق کردن
tender-hearted U رقیق القلب
dilute phase U فاز رقیق
attenuating U رقیق کردن
grout U ملاط رقیق
thinner U رقیق کننده
diluent U رقیق کننده
attenuates U رقیق کردن
dilution U رقیق کردن
attenuant U رقیق کننده
attenuate U رقیق کردن
dilution U رقیق شدگی
diluter U رقیق کننده
dilute U رقیق کردن
to wash down U رقیق کردن
pap U خوراکنرم و رقیق
tender hearted U رقیق القلب
thinnre U رقیق کننده
diluted U رقیق کردن
attenuated U رقیق کردن
tender minded U رقیق القلب
dilutor U رقیق کننده
dilutes U رقیق کردن
subtilize U رقیق کردن
smaze U غبار شبیه مه رقیق
diluting media U ماده رقیق کننده
finest U رقیق شدن خوب
diluent U ماده رقیق کننده
fined U رقیق شدن خوب
fine U رقیق شدن خوب
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
lenis U دارای تلفظ نرم رقیق
slopping U مشروب رقیق وبی مزه
slop U مشروب رقیق وبی مزه
slopped U مشروب رقیق وبی مزه
paint thinner U تینر یا رقیق کننده رنگ
this soup is mere wash U این سوپ خیلی رقیق است
pickling U غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
weakish U چیز رقیق و نرم سست و ضعیف
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
lubricants U روغن
sebaceous humour U روغن
bandolin U روغن مو
oil can U روغن زن
bandoline U روغن مو
brilliantine U روغن مو
greasing U روغن
pomade U روغن سر
greased U روغن
buttering U روغن
ghee U روغن
ghi U روغن
ointments U روغن
butter U روغن
butters U روغن
greaser U روغن زن
ointment U روغن
unguent U روغن
unction U روغن
buttered U روغن
dopes U روغن
dope U روغن
lubricant U روغن
oiling U روغن
clurified or run butter U روغن
oils U روغن
oil groove U روغن رو
grease U روغن
oil U روغن
lubricating U روغن زدن به
antiknock U روغن موتور
lubricating U روغن زدن
balsam oil U روغن مصری
balsam oil U روغن بلسان
coconut oil U روغن نارگیل
wild rocket oil U روغن منداب
codfish U ماهی روغن
colza oil U روغن منداب
cold drawn oil U روغن کرچک
colve oil U روغن میخک
castor oil U روغن کرچک
palmachristi U روغن کرچک
lubricates U روغن زدن
French polish U روغن جلا
lubricated U روغن زدن به
linseed oil U روغن برزک
lubricated U روغن زدن
lubricate U روغن زدن
dubbing U روغن چرم
cavalito's oil U روغن کاوالیتو
lubricate U روغن زدن به
chassis grease U روغن گریس
bilge U مکیدن اب یا روغن
bone oil U روغن استخوانی
butterfat U روغن شیر
cade oil U روغن عرعر
camphor oil U نوعی روغن
lubricates U روغن زدن به
linseed oil U روغن بزرک
crude oil U روغن خام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com