English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'm beginning to get scared [hungry] . U آهسته آهسته به ترس می افتم [گرسنه می شوم] .
accelerando آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
pixies U پریزادی که درماهتاب میرقصد
figurante U رقاصهای که باجمع میرقصد
pixie U پریزادی که درماهتاب میرقصد
pixy U پریزادی که درماهتاب میرقصد
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
wantoner U سر بهوا
neglectful U سر بهوا
wire dancer U کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
prisoners base U بازی گرگم بهوا
wafting U بهوا راندن بحرکت در اوردن
wafts U بهوا راندن بحرکت در اوردن
wafted U بهوا راندن بحرکت در اوردن
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
waft U بهوا راندن بحرکت در اوردن
taxi dancer U دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
computer aided U بکمک کامپیوتر
echo check U بکمک طنین
computer assisted U بکمک کامپیوتر
To be transported with joy . To be over joyed . To throw up ones cap. U کلاه خود را بهوا ( به آسمان ) انداختن
skyrocketed U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocket U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shining U مسابقه بکمک نورافکن
to come to any ones help U بکمک کسی امدن
parasailing U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
photosynthesis U ترکیب مواد بکمک نور
snorkeling U غواصی بکمک لوله و ماسک
muscle up U بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
skate sailer U اسکیت باز روی یخ بکمک باد
photosynthesis U ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
freestyle U مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
parakiting U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
SLOW آهسته
foot pace قدم آهسته
drag one's feet/heels <idiom> U آهسته کار کردن
toe walley U پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
nibbler U ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
To speak slowly. U آهسته صحبت کردن (شمرده)
inch U پیمودن مسیر [به طریق آهسته]
Put the table down gently. U میز زا آهسته زمین بگذارید
He was walking with slow steps . U با قدمهای آهسته راه می رفت
snail's pace <idiom> U حرکت آهسته روبه جلو
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
adagio آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی]
to edge one's way [towards something] U [به چیزی] آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
asymmetric video compression U تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
triumvirate U سه نفری
threesome U سه نفری
threesomes U سه نفری
percapita U نفری
triumvirates U سه نفری
triumvier U سه نفری
Could you drive more slowly, please? U ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
Slow but sure wins the race. <proverb> U پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
jacklight U ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
quintette U پنج نفری
dialogue U مکالمهء دو نفری
single U تنها یک نفری
trios U سه نفری سه تایی
parleys U گفتگوی دو نفری
parley U گفتگوی دو نفری
tandem U درشکه دو نفری
folie a deux U جنون دو نفری
tandems U درشکه دو نفری
duopoly U انحصار دو نفری
duumvirate U حکومت دو نفری
quintets U پنج نفری
parleyed U گفتگوی دو نفری
dialogues U مکالمهء دو نفری
trio U سه نفری سه تایی
threesomes U بازی سه نفری
quintet U پنج نفری
threesome U بازی سه نفری
parleying U گفتگوی دو نفری
to go easy on somebody [something] U با کسی [چیزی] مهربان [آهسته] [ملایم] رفتار کردن
Be slow to promise and quick to perform. <proverb> U در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
decurion U رئیس دسته ده نفری
counsels U مشاوره دو نفری مشورت
delire a quatre U هذیان چهار نفری
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
counselling U مشاوره دو نفری مشورت
percapita U بقرار هر نفری هر راس
morris U نوعی رقص شش نفری
morrice U نوعی رقص شش نفری
pleiad U دسته هفت نفری
counseled U مشاوره دو نفری مشورت
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
septet U دسته هفت نفری
heptarchy U حکومت هفت نفری
stichomythia U سوال وجواب در نفری
counsel U مشاوره دو نفری مشورت
counselled U مشاوره دو نفری مشورت
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
madrigal U سرود عاشقانه چند نفری
madrigals U سرود عاشقانه چند نفری
roomette U اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
septette U دسته هفت نفری هفتگانه
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
duumvir U شریک رتبه حکومت دو نفری
foursomes U بازی گلف چهار نفری
foursome U بازی گلف چهار نفری
tarantella U رقص تند دو نفری ایتالیایی
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. U صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
omber U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
squads U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
octet U دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
rigadoon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
ombre U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
squad U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
tetrarchy U یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
quintets U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
to anneal U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
buffer U استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
all but a few U همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
Better late than never. <proverb> U آهسته برو همیشه برو.
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com