Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
erosion
U
رفتگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dented
U
تو رفتگی
shrinkage
U
اب رفتگی
dent
U
تو رفتگی
undermining by water
U
اب رفتگی کف
intromission
U
تو رفتگی
dents
U
تو رفتگی
denting
U
تو رفتگی
paddywhack
U
از جا در رفتگی
depressions
U
تو رفتگی
indent
U
تو رفتگی
indenting
U
تو رفتگی
indents
U
تو رفتگی
depression
U
تو رفتگی
chafing
U
پوست رفتگی
discoloration
U
رنگ رفتگی
luxation
U
در رفتگی استخوان
jutted
U
پیش رفتگی
franticness
U
ازجادر رفتگی
juts
U
پیش رفتگی
ire
U
از جادر رفتگی
excoriation
U
پوست رفتگی
jut
U
پیش رفتگی
chafes
U
پوست رفتگی
niches
U
تو رفتگی در دیوار
chafe
U
پوست رفتگی
loss
U
هدر رفتگی
lie-by
U
تو رفتگی دیوار
ingoing
U
[تو رفتگی در و پنجره]
ingo
U
[تو رفتگی در و پنجره]
protrusion
U
پیش رفتگی
protrusions
U
پیش رفتگی
dint
U
تو رفتگی گودی
niche
U
تو رفتگی در دیوار
dint
U
تور رفتگی
fluxion
U
خون رفتگی
sinkage
U
درجه فرو رفتگی
submersion
U
فرو رفتگی در زیر اب
luxation
U
در رفتگی مفصل استخوان
to push out
U
پیش رفتگی داشتن
atrophied
U
تحلیل رفتگی اتروفی
atrophies
U
تحلیل رفتگی اتروفی
atrophy
U
تحلیل رفتگی اتروفی
atrophying
U
تحلیل رفتگی اتروفی
pockets
U
پیش رفتگی خط جبهه
depression
U
فرو رفتگی موضعی
depressions
U
فرو رفتگی موضعی
corrosion
U
رفتگی زنگ زدگی
pocket
U
پیش رفتگی خط جبهه
sagged
U
فرو رفتگی شکم دادگی
gall
U
زخم پوست رفتگی ساییدگی
sag
U
فرو رفتگی شکم دادگی
sags
U
فرو رفتگی شکم دادگی
depigmentation
U
بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
jog
U
جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogged
U
جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogging
U
جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogs
U
جلو امدگی یاعقب رفتگی
galls
U
زخم پوست رفتگی ساییدگی
strains
U
در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
pins and needles
U
احساس مورمور در اثر خواب رفتگی
strain
U
در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
altar-niche
U
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
I had pins and needles in my legs.
U
ساق پاهایم
[در اثر خواب رفتگی]
مور مور می کردند.
to have pins and needles
U
مور مور کردن
[در اثر خواب رفتگی]
ground section
U
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com