Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
photophobe
U
رشد کننده در نور کم نور گریز
photophobic
U
رشد کننده در نور کم نور گریز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
allusions
U
گریز
jink
U
گریز
side step
U
گریز
get away
U
گریز
misogynists
U
زن گریز
scuttles
U
گریز
misogynist
U
زن گریز
leakages
U
گریز
chevy
U
گریز
scamper
U
گریز
scampered
U
گریز
scampering
U
گریز
scampers
U
گریز
escape
U
گریز
allusion
U
گریز
elopements
U
گریز
elopement
U
گریز
scuttled
U
گریز
scuttle
U
گریز
loop
U
گریز
flight
U
گریز
scuttling
U
گریز
leakage
U
گریز
truancy
U
گریز
aposteophe
U
گریز
digression
U
گریز
evasion
U
گریز
ineluctable
U
نا گریز
evasions
U
گریز
escapement
U
گریز
loop hole
U
گریز
lubricious
U
گریز پا
escapes
U
گریز
abscondence
U
گریز
subterfuge
U
گریز
escaped
U
گریز
subterfuges
U
گریز
elusion
U
گریز
escaping
U
گریز
leg bail
U
گریز
desertion
U
گریز
fly-by-night
U
شب گریز
metabasis
U
گریز
apostrophize
U
گریز زدن
escape clause
U
شرط گریز
escape code
U
رمز گریز
escape convention
U
قرارداد گریز
drives
U
گریز پا به توپ
escape velocity
U
سرعت گریز
corticofugal
U
قشر گریز
eludible
U
قابل گریز
drive
U
گریز پا به توپ
guys
U
فرار گریز
guy
U
فرار گریز
escape charaoter
U
دخشه گریز
dodges
U
گریز زدن
contrifuge
U
گریز از مرکز
unsociable
U
مردم گریز
centrifuge
U
مرکز گریز
dodage
U
گریز با توپ
Luddites
U
پیشرفت گریز
loup
U
گریز خیززدن
parthian shaft or shot
U
جنگ و گریز
parthian shaft or shot
U
تیرهنگام گریز
unsocial
U
مردم گریز
to run off
U
گریز زدن
to put by
U
گریز زدن
inescapable
U
گریز نا پذیر
to give leg
U
گریز زدن
Luddite
U
پیشرفت گریز
esc
U
کاراکتر گریز
misanthrope
U
مردم گریز
misanthrope
U
انسان گریز
misogynous
U
متنفر از زن زن گریز
escaping
U
گریز فرار
escapes
U
گریز فرار
running fight
U
جنگ و گریز
hit-and-run
U
جنگ و گریز
dodge
U
گریز زدن
dodged
U
گریز زدن
misanthropes
U
مردم گریز
dodging
U
گریز زدن
hit and run
U
جنگ و گریز
escape character
U
کاراکتر گریز
loophole
U
راه گریز
evasion
U
گریز زنی
negative movement reflex
U
بازتاب گریز
centrifuges
U
مرکز گریز
evasions
U
گریز زنی
escape
U
گریز فرار
evasible
U
گریز زدنی
loss
U
گریز سقوط
loopholes
U
راه گریز
getaways
U
گریز فرار
getaway
U
گریز فرار
escaped
U
گریز فرار
misanthropes
U
انسان گریز
escapist
U
گریز گرای
centrifugal
U
گریز از مرکزی
prison breaker
U
زندان گریز
evades
U
گریز از دشمن
ineludible
U
گریز ناپذیر
centrifugal
U
گریز از مرکز
centrifugal
U
مرکز گریز
evaded
U
گریز از دشمن
evading
U
گریز از دشمن
fugue reaction
U
واکنش گریز
escapist
U
گریز گرایانه
velocity of escape
U
سرعت گریز
glycophyte
U
نمک گریز
flight
U
عزیمت گریز
escapists
U
گریز گرایانه
escapists
U
گریز گرای
evade
U
گریز از دشمن
lyophobic colloid
U
کلویید حلال گریز
escapes
U
جان بدربردن گریز
stand-offs
U
سرد گریز کردن
escaping
U
جان بدربردن گریز
centrifugal acceleration
U
شتاب گریز از مرکز
circle dodge
U
گریز از حریف در مسیرمنحنی
glycophyte
U
گیاه نمک گریز
centrifugation
U
قوه گریز از مرکز
evade
U
گریز زدن از ازسربازکردن
evaded
U
گریز زدن از ازسربازکردن
centrifugal force
U
نیروی گریز از مرکز
escaped
U
جان بدربردن گریز
escape
U
جان بدربردن گریز
evades
U
گریز زدن از ازسربازکردن
data link escape
U
گریز اتصال دادهای
evading
U
گریز زدن از ازسربازکردن
car chase
U
تعقیبو گریز با اتومبیل
eccentricity
U
گریز یا خروج از مرکز
eccentric disc
U
صفحه گریز از مرکز
stand-off
U
سرد گریز کردن
stand off
U
سرد گریز کردن
centrifugal pump
U
تلمبه مرکز گریز
centrifugal pump
U
پمپ گریز از مرکز
song and dance
U
توضیح گریز آمیز
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
to play the truant
U
ازاموزشگاه گریز زدن
eccentricities
U
گریز از مرکز غرابت
eccentricities
U
گریز یا خروج از مرکز
centrifugal force
U
نیروی مرکز گریز
ultracentrifuge
U
فرا مرکز گریز
eccentricity
U
گریز از مرکز غرابت
contrifugal force
U
نیروی گریز از مرکز
eccentric cam
U
بادامک گریز از مرکز
centrifugal lubrication
U
روغنکاری گریز از مرکز
centrifugally cast pipe
U
لوله ریخته گی گریز از مرکز
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
trompement
U
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
leeway
U
عقب افتادگی راه گریز
blower
U
نوعی کمپرسور گریز از مرکز
evadingly
U
گریز زنان بابهانه یاحیله
evasion and scape
U
گریز و فراراز دست دشمن
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
truant
U
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truants
U
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting machine
U
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting
U
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
to chicken out of something
U
گریز زدن از چیزی
[اصطلاح روزمره]
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
moonlight fliting
U
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
cutbacks
U
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutback
U
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
leapfrog
U
گریز زدن گره گره حرکت کردن
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com