English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
sere U تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
biogeography U رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
psychonomics U محیط شناسی روانی
environmentalism U محیط زیست شناسی
archive U قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
privilege U ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
hypercard U نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
perimeters U محیط
ambiance U محیط
sphere U محیط
spheres U محیط
lap U محیط
milieux U محیط
lapped U محیط
circumferences U محیط
entourage U محیط
entourages U محیط
surroundings U محیط
circumference U محیط
perimeter U محیط
girth U محیط
mediums U محیط
millieu U محیط
outlined U محیط
outline U محیط
outward things U محیط
environments U محیط
environment U محیط
peripheries U محیط
circuity U محیط
periphery U محیط
outlines U محیط
girths U محیط
settings U محیط
medium U محیط
milieu U محیط
setting U محیط
milieus U محیط
outsides U محیط
outside U محیط
outlining U محیط
ambience U محیط
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
acclimatization U سازش با محیط
social milieu U محیط اجتماعی
ambient pressure U فشار محیط
contour U محیط مرئی
bonification U به سازی محیط
environmentalist U محیط نگر
dispersion medium U محیط پاشندگی
windowing environment U محیط پنجرهای
dispersive medium U محیط پخش
ambient temperature U دمای محیط
environmentalists U محیط نگر
circling U محیط دایره
comprehensive U وسیع محیط
circumambient U محیط دورگردیدن
mediums U محیط کشت
shelf environment U محیط کم عمق
environments U محیط زیست
circumference U محیط دایره
environment U محیط زیست
atmospheric environement U محیط جوی
psychological environment U محیط روانی
climate for growth U محیط رشد
circumferences U محیط دایره
bodification U بهسازی محیط
medium U محیط کشت
operational environment U محیط فعالیت
living environment U محیط زنده
induced environment U محیط القایی
milieu U محیط اجتماعی
in vivo U در محیط طبیعی
in vitro U در محیط مصنوعی
milieus U محیط اجتماعی
milieux U محیط اجتماعی
ill neighboured U دارای محیط بد
silhouette U محیط مریی
silhouettes U محیط مریی
circles U محیط دایره
circled U محیط دایره
operational environment U محیط عملیاتی
miseenscene U محیط کلی
therapeutic millieu U محیط درمانی
milieu therapy U محیط درمانی
workbench U محیط کاری
workbenches U محیط کاری
threptic U محیط زاد
periphery U محیط حدود
peripheries U محیط حدود
circle U محیط دایره
polarization of a medium U قطبش محیط
mixed environment U محیط درهم
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
environment architecture U معماری محیط
perimeter U پیرامون محیط
perimeters U پیرامون محیط
misfits U غیر متجانس با محیط
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
atlantic U دریای محیط غربی
environmentalist U محیط زیست شناس
circumstance U شرایط محیط اهمیت
eco- U پیشوند محیط پرگیر
data base environment U محیط پایگاه داده
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
misfit U غیر متجانس با محیط
environmentalist U محیط زیست گرا
element U محیط طبیعی اخشیج
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
environmental protection U حفاظت محیط زیست
metaerg U صفت محیط زاد
acid cure U پخت در محیط اسیدی
environmentalists U محیط زیست شناس
environmentalists U محیط زیست گرا
peripheral U دورهای وابسته به محیط
terrestrial environment U وضع محیط زمین
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
archibenthal enviroment U محیط ژرف اقیانوس
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
environmentalism U محیط زیست گرایی
bonification scheme U طرح بهسازی محیط
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
it is meters U محیط ان دومتر است
induced environment U محیط القا شده
derealization U دگرسان بینی محیط
outsides U محیط دست بالا
elements U محیط طبیعی اخشیج
environmental conservation U حفافت محیط زیست
outside U محیط دست بالا
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
element U عامل اصلی محیط طبیعی
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
great circle U بزرگترین دایره محیط یک کره
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
elements U عامل اصلی محیط طبیعی
climb the wall <idiom> U از محیط خسته وعصبانی شدن
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
living environment U جانداران محیط زیوندگان- پرمون
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
the outer world U مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
contour U محیط مریی دوره میزان منحنی
demarcation U نشان دادن اختلاف بین دو محیط
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
acid alkylation U الکیل دار کردن در محیط اسیدی
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ecesis U نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
archive U کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
the Green Dot® [recycling symbol] U علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
extraterrestrials U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
extraterrestrial U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
music track U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
alternates U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternate U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
stenotopic U دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
track [on a sound recording medium] U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
isoperimetry U گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
virtual U شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
cenogenesis U تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
annulus U دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
integrated U محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
phytopathologic U وابسته به اسیب شناسی گیاهان
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. U برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com