English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
end product U مجموعه قطعات
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
story board U مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
elevator U نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevators U نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
smithereens U قطعات
decimals U نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimal U نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
component drawing U رسم قطعات
bill of material U صورت قطعات
shatter U قطعات شکسته
chosen fragments U قطعات منتخبه
common parts U قطعات عمومی
analecta U قطعات ادبی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
cable accessory U قطعات کابل
common items U قطعات عمومی
parts U قطعات یدکی
main members U قطعات اصلی
chrestomathy U قطعات منتخب
parts peculiar U قطعات اختصاصی
staff section U قطعات سمبه
chrestomathy U قطعات برگزیده
parts list U لیست قطعات
shatters U قطعات شکسته
repair parts U قطعات یدکی
spare parts U قطعات یدکی
shell fragments U قطعات گلوله
common hardware U قطعات عمومی
chosen fragments U قطعات گزیده
parts peculiar U قطعات مخصوص
web stiffeners U قطعات تقویتی
parts list U فهرست قطعات
trilcgy U یا قطعات سه گانه
flinders U قطعات شکسته
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
renovation U تجدید قطعات کردن
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
common parts U قطعات یدکی عمومی
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
analects U قطعات ادبی منتخبات
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
assemble U سوار کردن قطعات
assembled U سوار کردن قطعات
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
assembles U سوار کردن قطعات
rebuild U نوسازی کردن قطعات
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
bitty U متشکل از قطعات ریز
nomenclature U نام گذاری قطعات
phillips curve U منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
wild card character U نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
weldment U قطعات بهم جوش خورده
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
dicing U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
backlash U خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
dice U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
vapor degreasing U غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
cirrocumulus U قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
tessera U قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
nitralloy U قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
organisers U تشکیل دهنده
organizers U تشکیل دهنده
former U تشکیل دهنده
formative U تشکیل دهنده
organizer U تشکیل دهنده
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
parcels U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcel U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
fundametal U بنیادی تشکیل دهنده
constituent U سازه تشکیل دهنده
constituents U جزء تشکیل دهنده
constitutive U تشکیل دهنده ساختمانی
constituents U سازه تشکیل دهنده
constituent U جزء تشکیل دهنده
syndicator U تشکیل دهنده اتحادیه
nuclei U هسته تشکیل دهنده
nucleus U هسته تشکیل دهنده
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
circular U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com