English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
signal U رسته مخابرات
signaled U رسته مخابرات
signalled U رسته مخابرات
signal corps U رسته مخابرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
communication and electronics U رسته مخابرات و الکترونیک
Other Matches
profession of arms U شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
communication operation instructions (co U دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
guild U رسته
guilds U رسته
Corp U رسته
arm U رسته
duty branch U رسته
branch U رسته
branches U رسته
armor U رسته زرهی
overgrown U فزون رسته
combat arms U رسته رزمی
conifers U رسته درختانی
categorization U رسته بندی
veterinary corps U رسته دامپزشکی
basic branch U رسته اولیه
artillery U رسته توپخانه
artillery corps U رسته توپخانه
acrogenous U از انتها رسته
artillery branch U رسته توپخانه
duty branch U رسته خدمتی
ordnance U رسته اردنانس
conifer U رسته درختانی
classing U رسته گروه
classes U رسته گروه
class U رسته گروه
classed U رسته گروه
medical badge U علامت رسته پزشکی
quartermasters U رسته سررشته داری
infantry U رسته پیاده نظام
quartermaster U رسته سررشته داری
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
field officer U افسر رسته رزمی
no branch U شغل بدون رسته
division U بخش رسته تقسیم کردن
divisions U بخش رسته تقسیم کردن
division officer U فرمانده قسمت افسر رسته
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
electric communication U مخابرات
communication U مخابرات
telecommunication technique U تکنیک مخابرات
subscriber line U خط مشترک [مخابرات]
marking panel U پرده مخابرات
interphone U مخابرات داخلی
transmission U مخابره مخابرات
telecommunication network U شبکه مخابرات
signal panel U پرده مخابرات
signal corps U قسمت مخابرات
telecommunication traffic U ترافیک مخابرات
signal communications U ارتباط و مخابرات
signal center U مرکز مخابرات
signal bridge U پل مخابرات ناو
signal axis U محور مخابرات
radiographic U مخابرات رادیویی
panel code U کد پرده مخابرات
data link U محور مخابرات
communication theory U تئوری مخابرات
communications U ارتباط و مخابرات
transmission U مخابرات ارسال
transmissions U مخابره مخابرات
transmissions U مخابرات ارسال
panels U پرده مخابرات
communication center U مرکز مخابرات
intercom U مخابرات داخلی
panel U پرده مخابرات
intercoms U مخابرات داخلی
telecommunications U مخابرات تلگرافی
communication engineer U مهندس مخابرات
communication U ارتباط و مخابرات
communication technician U تکنیسین مخابرات
communication engineering U مهندسی مخابرات
communication receiver U گیرنده مخابرات
signal operation instruction U دستور کار مخابرات
intercept U نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercepted U نفوذکردن در شبکه مخابرات
digital subscriber line [DSL] U خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
cordless telephone U تلفن بی سیم [مخابرات]
strangle U در مخابرات یعنی دستگاه
standing operating procedures U روش جاری مخابرات
cordless [cordless telephone] U تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone U تلفن بی سیم [مخابرات]
intercepting U نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercepts U نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercommunication U مخابرات داخلی یکان
helio U ایینه ویژه مخابرات
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
master station U پست اصلی مخابرات
communication chief U رئیس مخابرات یکان
panel U پرده شبکه مخابرات
area signal center U مرکز مخابرات منطقه
signalled U علایم مخابراتی مخابرات
panels U پرده شبکه مخابرات
signal U علایم مخابراتی مخابرات
signaled U علایم مخابراتی مخابرات
phone extension U شماره تلفن فرعی [مخابرات]
cordless [cordless telephone] U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless telephone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cryptofacility U تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
sign off U علایم ختم مخابرات یامکالمات
teletypewriter U دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
wigway U ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
spring loaded U فنری کلید ناپایدار در مخابرات
asymmetric digital subscriber line [ADSL] U خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
radiograph U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
radiographs U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
cryptocompromise U تولید خطر برای مخابرات رمز
communication deception U گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
loran U تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
demodulate U از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
high bit-rate digital subscriber line [HDSL] U خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
teleprinter U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
engineers U قسمت مهندسی رسته مهندسی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
engineered U قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineer U قسمت مهندسی رسته مهندسی
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
track telling U ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
G. U استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
communication engineering U تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
financed U رسته دارایی دارایی
finance U رسته دارایی دارایی
financing U رسته دارایی دارایی
finances U رسته دارایی دارایی
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com