English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
term paper U رساله کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
text book U رساله
enchiridion U رساله
rescript U رساله
monograph U رساله
leaflets U رساله
leafleting U رساله
monographs U رساله
leaflet U رساله
leafleted U رساله
brochure U رساله
epistle U رساله
epistles U رساله
brochures U رساله
textbook U رساله
dissertations U رساله
dissertation U رساله
textbooks U رساله
treatises U رساله
treatise U رساله
tractarian U رساله
disquisition U رساله
tractate U رساله
iatrology U رساله طبی
booklets U دفترچه رساله
pamphlet U رساله چاپی
acted U رساله سرگذشت
tract U رساله نشریه
iatrology U رساله پزشکی
pamphlets U رساله چاپی
tracts U رساله نشریه
pamphleteer U رساله نویس
epistler U رساله خوان
epistler U رساله نویس
proem U رساله مقدماتی
epistoler U رساله خوان
act U رساله سرگذشت
pamphleteers U رساله نویس
booklet U دفترچه رساله
handbooks U کتاب راهنما رساله
monograph U رساله درباره یک موضوع
monographs U رساله درباره یک موضوع
thesis U رساله دکتری قضیه
theses U رساله دکتری قضیه
handbook U کتاب راهنما رساله
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bestiary U رساله یامقاله راجع بحیوانات
pamphleteer U جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteers U جزوه نویس رساله نویسی کردن
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
jude U یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
short U کوتاه
pigmies U کوتاه
low U کوتاه
pygmy U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pygmy U قد کوتاه
pygmies U کوتاه
stunts U کوتاه
stockier U کوتاه
stockiest U کوتاه
stocky U کوتاه
synoptic U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
stunting U کوتاه
scut U دم کوتاه
of short duration U کوتاه
little U کوتاه
stunt U کوتاه
shortest U کوتاه
shorter U کوتاه
concise U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
miniatures U کوتاه
puny U قد کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
bas relif U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
dumpy U کوتاه
succinct U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
curtal U کوتاه
miniature U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
dwarfish U کوتاه
pigmy U کوتاه
down U کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
scurried U مسابقه کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
clipping U کوتاه کردن
short brittle U شکننده- کوتاه
scutter U دو باگامهای کوتاه
short blast U سوت کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
correption U کوتاه کردن
razee U کوتاه کردن
chiton U قبای کوتاه
coatee U دامن کوتاه
draw in U کوتاه شدن
stag U کوتاه کردن
lie-down U استراحت کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
lie down U استراحت کوتاه
easy term U کوتاه مدت
short blast U بوق کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
conte U داستان کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
truncating U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
formulate U کوتاه کردن
cutty sark U دامن کوتاه
briefer U کوتاه مختصر
briefed U کوتاه مختصر
short period U دوره کوتاه
brief U کوتاه مختصر
short precision U دقت کوتاه
curtails U کوتاه کردن
briefest U کوتاه مختصر
truncates U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
truncate U کوتاه کردن
detruncation U کوتاه شدگی
detruncate U کوتاه کردن
cut off U کوتاه کردن
short circuit U اتصال کوتاه
short drop U دراپ کوتاه
stags U کوتاه کردن
idylls U قصیده کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
poops U صدای کوتاه
poop U صدای کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
manikin U ادم کوتاه قد
intrim U کوتاه مدت
abbreviated U کوتاه شده
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
short haul U خط سیر کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
let us be brief U کوتاه کنیم
idyll U چکامه کوتاه
lop sided U کوتاه و بلند
jog trot U یورتمه کوتاه
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
low frequency wave U موج کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
manakin U ادم کوتاه قد
curt U کوتاه ومختصر
pygmy U ادم کوتاه قد
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
pygmies U ادم کوتاه قد
low U کوتاه دون
morello U گیلاس دم کوتاه
hide bound U کوتاه فکر
basso relief U برجسته کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
brachydactyly U کوتاه انگشتی
breeks U شلوار کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relief U برجسته کوتاه
half timber U الوار کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
gnomical U کوتاه لب نویس
britches U شلوار کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
by pass U اتصال کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com