English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distribution U تقسیم ترکه متوفی
distributions U تقسیم ترکه متوفی
residue of the state U مازاد ترکه
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
quando acciderint U وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
wattle U ترکه برای ساختن سبد ترکه
kinsfolk U قوم و خویشان
maternal relations U خویشان مادری
parricide U قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
parricides U قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
deceased U با the متوفی
deceased U متوفی
late U متوفی
dead U متوفی
defunct U متوفی
the defunct U شخص متوفی
decedent U شخص متوفی مرحوم
obsequy U مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی فرمانبرداری
metempsychosis U حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری
deat benefit U وفیفه یا پولی که کارفرمابعیال و اولاد کارگر متوفی میدهد
nonagium U عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
creditor's bill U رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
surpluses U مازاد
surcharge water U اب مازاد
surplus U مازاد
residual U مازاد
salvage U مازاد
salvaged U مازاد
salvages U مازاد
salvaging U مازاد
excesses U مازاد
spoils U مازاد
rejcet U مازاد
spoil U مازاد
spoiled U مازاد
spoiling U مازاد
excess U مازاد
asthin as lath <idiom> ترکه ای
succession U ترکه
estate of a deceased U ترکه
successions U ترکه
affshoot U ترکه
roof batten U ترکه
branchlet U ترکه
rods U ترکه
spraying U ترکه
sprays U ترکه
virga U ترکه
rod U ترکه
twing U ترکه
sprig U ترکه
sprigs U ترکه
twig U ترکه
sprayed U ترکه
spray U ترکه
bequest U ترکه
bequests U ترکه
heirloom U ترکه
heirlooms U ترکه
scion U ترکه نو
scions U ترکه نو
twigs U ترکه
switched U ترکه
switch U ترکه
patrimony U ترکه
patrimonies U ترکه
legacy U ترکه
legacies U ترکه
wands U ترکه
bough U ترکه
switches U ترکه
boughs U ترکه
wand U ترکه
residual variance U پراکنش مازاد
surplus production U مازاد تولید
farm surplus U مازاد کشاورزی
surplus gas U گاز مازاد
spoin bank U انبار مازاد
sellers surplus U مازاد فروشنده
social surplus U مازاد اجتماعی
surplus water U ابهای مازاد
system overhead U مازاد سیستم
residual matrix U ماتریس مازاد
overproduction U تولید مازاد
surplus stock U موجودی مازاد
export surplus U مازاد صادرات
excess reserves U اندوختههای مازاد
excess demand U درخواست مازاد
excess stock U موجودی مازاد
basic surplus U مازاد اساسی
budget surplus U مازاد بودجه
superimposed U مازاد بر احتیاج
spares U اقلام مازاد
economic surplus U مازاد اقتصادی
excesses U اضافه مازاد
remainder U مابقی مازاد
redundant U مازاد بر احتیاج
excess U اضافه مازاد
legacies U ترکه موصی به
withy U ترکه بید
adminstrator of state U مدیر ترکه
administration of estate U اداره ترکه
renouncing probate U رد سمت ترکه
viminal U ترکه دهنده
residuary account U حساب ترکه
residue of the state U باقیمانده ترکه
twiggy U ترکه مانند
twigged U ترکه مانند
legacy U ترکه موصی به
offshoot U ترکه فرع
distribution of the estate U تقسیم ترکه
offshoots U ترکه فرع
personal representative U امین ترکه
personal representative U مدیر ترکه
one thrid of the estate U ثلث ترکه
one third of estate U ثلث ترکه
import surcharge U حقوق واردات مازاد
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
excess listing U لیست اقلام مازاد
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
trade balance surplus U مازاد تراز تجاری
producer surplus U مازاد تولید کننده
back titration U تیتر کردن مازاد
surplus U اقلام اضافی و مازاد
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
wicker U ترکه یا چوب کوتاه
fiducial U وابسته به امین ترکه
letters of administration U سند مدیریت ترکه
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
property disposition U از بین بردن اقلام مازاد
pendent lite U حکم معلق امین ترکه
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
heritage U ماترک ترکه غیر منقول
wickerwork U ساخته شده از ترکه سبدسازی
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
packing sheet U حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
plene administravit U بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
wicker work U سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com