Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
Jaldar
U
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
terraced houses
U
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
rows
U
ردیف کردن
realigning
U
ردیف کردن
row
U
ردیف کردن
realigns
U
ردیف کردن
realigned
U
ردیف کردن
rowed
U
ردیف کردن
realign
U
ردیف کردن
aligns
U
ردیف کردن
aligned
U
ردیف کردن
seriation
U
ردیف کردن
align
U
ردیف کردن
aligning
U
ردیف کردن
tier
U
ردیف کردن
tiers
U
ردیف کردن
file
U
ردیف صف به صف کردن
filed
U
ردیف صف به صف کردن
row marker
U
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
mounting
U
سوار کردن وسایل
salvages
U
اوراق کردن وسایل
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
salvage
U
اوراق کردن وسایل
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
directing
U
اداره کردن روانه کردن وسایل
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
cannibalize
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalising
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalises
U
محل اوراق کردن وسایل
camouflage
U
پنهان کردن وسایل جنگی
cannibalized
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalised
U
محل اوراق کردن وسایل
camouflaged
U
پنهان کردن وسایل جنگی
cannibalizes
U
محل اوراق کردن وسایل
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
camouflages
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
پنهان کردن وسایل جنگی
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
stack
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacked
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacks
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
sync
U
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
sync
U
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
sick
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sickest
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
equipment
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
acoutrement
U
تجهیزات
rigged
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
device
U
تجهیزات
instrumentation
U
تجهیزات
appliances
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
transfer equipment
U
تجهیزات
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
devices
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
target materials
U
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
outfit
U
تجهیزات حفاری
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
outfits
U
تجهیزات حفاری
radar equipment
U
تجهیزات رادار
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
output equipment
U
تجهیزات خروجی
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
critical materials
U
تجهیزات مهم
mobilization
U
تجهیزات قوا
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
war material
U
تجهیزات جنگی
plant
U
تجهیزات کارگاه
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
technical equipment
U
تجهیزات فنی
plants
U
تجهیزات کارگاه
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
handling equipment
U
تجهیزات بار
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com