English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
preference U رجحان ترجیح
preferences U رجحان ترجیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transitivity principle U بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
predominance U رجحان
preminence U رجحان
predominancy U رجحان
preferences U رجحان
preference U رجحان
distinctions U رجحان
distinction U رجحان
privilege U رجحان
excellence U رجحان
options U ترجیح
option U ترجیح
preference function U تابع رجحان
predilection U رجحان برگزیدگی
revealed preference U رجحان اشکار
predilections U رجحان برگزیدگی
food perference U رجحان غذایی
time preference U رجحان زمانی
preferable U دارای رجحان
preferrer U ترجیح دهنده
preference function U تابع ترجیح
undue preference U ترجیح بلامرجح
time preference U ترجیح زمانی
prefer U ترجیح دادن
preferring U ترجیح یافتن
preferring U ترجیح دادن
prefers U ترجیح یافتن
prefers U ترجیح دادن
revealed preference U ترجیح اشکار
prefer U ترجیح یافتن
distinction U برتری ترجیح
distinctions U برتری ترجیح
preferable U قابل ترجیح
prefer U رجحان دادن برگزیدن
preferring U رجحان دادن برگزیدن
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
prefers U رجحان دادن برگزیدن
kuder preference record U رجحان سنج کودر
liquidity preference function U تابع رجحان نقدینگی
consumer preference U رجحان مصرف کننده
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
distinction without a difference U ترجیح بلا مرجحdistillate
To turn tail . To show a clean pair of heels . U فرار را بر قرار ترجیح دادن
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
i would sooner die than lie U مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
verism U رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
prefers U ترجیح دادن برتری دادن
preferring U ترجیح دادن برتری دادن
prefer U ترجیح دادن برتری دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com