English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
split decision U رای اکثریت داوران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
we had a narrow majority U بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
juries U هیات داوران
juries U هیئت داوران
jury U هیات داوران
jury U هیئت داوران
referee's dressing room U رختکن داوران
lord chancellor U رئیس کل داوران
hant U شور داوران کاراته
marshals U داوران کنار مسیر
marshalled U داوران کنار مسیر
marshaling U داوران کنار مسیر
marshaled U داوران کنار مسیر
marshal U داوران کنار مسیر
clerk of the course U منشی گروه داوران
abstain U خودداری داوران ازدادن رای
abstaining U خودداری داوران ازدادن رای
matmen U مجموع کشتی گیران و داوران
abstains U خودداری داوران ازدادن رای
abstained U خودداری داوران ازدادن رای
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
rhadamanthus U نام یکی از داوران جهان پایین
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
the judges were influenced by U داوران زیر نفوذ او واقع شدند
pyx jury U هئیت منصفه عیارگیران داوران دینارسنج
majorities U اکثریت
pluralities U اکثریت
plurality U اکثریت
majority U اکثریت
at the head of the poll U حائز اکثریت
by a majority vote U به اکثریت اراء
plurality of vote U اکثریت ارا
full majority U اکثریت تامه
major party U حزب اکثریت
majority gate U دریجه اکثریت
majority of the members U اکثریت اعضا
relative majority U اکثریت نسبی
special majority U اکثریت خاص
absolute majority U اکثریت مطلق
bulk U توده اکثریت
majority rule U قانون اکثریت
majority operation U عمل اکثریت
generalities U عمومیت اکثریت
generality U عمومیت اکثریت
obstructionist U اکثریت می اندازد
award U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
awards U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
vote down U به اکثریت اراء رد کردن
to vote down U با اکثریت ارا رد کردن
to vote in U با اکثریت ارا برگزیدن
majority U اکثریت پیادهای شطرنج
poll U حائز شدن اکثریت سر
polls U حائز شدن اکثریت سر
feck U سهم بزرگتر اکثریت
approval to the majority U با اکثریت موافقت کردن
polled U حائز شدن اکثریت سر
crippled majority U اکثریت پیادهای فلج
dissentient U مخالف عقیده اکثریت
majorities U اکثریت پیادهای شطرنج
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
votes U با اکثریت اراء تصویب کردن
vote U با اکثریت اراء تصویب کردن
voted U با اکثریت اراء تصویب کردن
quorum U اکثریت لازم برای مذاکرات
cabinet government U حکومت حزب حائز اکثریت
postal match U مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
lowest common denominator U مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
lowest common denominators U مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
to carry a motion by acclamation U درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com