English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orthograde U راه رونده با بدنی راست وعمودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physical profile U براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
corporal punishment U کیفر بدنی مجازات بدنی
dexiotropic U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port U احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
square wave U باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
bi directional U چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
one two U ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
To lead an idle life. U راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
plain dealing U معامله راست حسینی راست باز
orthotropous U دارای تخمک راست راست اسه
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face U نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft U فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
somatic U بدنی
so matic U بدنی
bodily U بدنی
corporal U بدنی
corporals U بدنی
physical U بدنی
systemic U بدنی
corporal punishment U تنبیه بدنی
physical education U تربیت بدنی
physical profile U نیمرخ بدنی
flesh colour U رنگ بدنی
assault and battery U حملهی بدنی
flesh red U بدنی رنگ
physical appearance U منظر بدنی
bodily pain U درد بدنی
body type U سنخ بدنی
physical movement U حرکت بدنی
somatotype U ریخت بدنی
physical exercise U تمرین بدنی
common sensibility U حس کلی بدنی
hacking U خطای بدنی
p.exercise U پرورش بدنی
corps a corps U تماس بدنی
somatic disorders U اختلالهای بدنی
eurythmics U حرکات بدنی موزون
somesthesis U حساسیت به حسهای بدنی
assaulted U حمله بدنی به حریف
assaults U حمله بدنی به حریف
personal foul U خطای بدنی به حریف
gestic U وابسته بحرکت بدنی
eurhythmics U حرکات بدنی موزون
corporeal U بدنی دارای ماده
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
emotional and physical U امور عاطفی و بدنی
assault U حمله بدنی به حریف
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
physical characteristics U مشخصات زمین خصوصیات بدنی
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
input U در رونده
inputted U در رونده
passengers U رونده
abstracter U کش رونده
scroungers U کش رونده
scrounger U کش رونده
agoing U رونده
passenger U رونده
goer U رونده
army standard score U نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
classical seat U وضع بدنی سوارکار روی زین
syndromes U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndrome U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
assault U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
physical U مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
assaulted U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assaults U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
scandent U بالا رونده
ascensive U پیش رونده
conveyor belts U بند رونده
outgoing U بیرون رونده
conveyor belt U بند رونده
progressive U پیش رونده
peripatetic U راه رونده
inward U داخل رونده
crossing U رژه رونده
upriser U بالا رونده
walking U راه رونده
ascending U بالا رونده
oncoming U جلو رونده
galloping U چهارنعل رونده
traveling wave U موج رونده
vacationist U مرخصی رونده
vacationer U مرخصی رونده
escalators U پله رونده
running part U قسمت رونده
escalator U پله رونده
ascendent U بالا رونده
ascensive U بالا رونده
slide U پس وپیش رونده
go ahead U پیش رونده
slides U پس وپیش رونده
prevenient U پیش رونده
passer U رونده شطرنج
gressorial U راه رونده
habitue U رونده همیشگی
on the down grade U پایین رونده
moving stairway U پله رونده
moving staircase U پله رونده
escalator U پله رونده
mountant U بالا رونده
wader U راه رونده در اب
sleepers U خواب رونده
marcher U رژه رونده
retreating blade U تیغه پس رونده
sleeper U خواب رونده
jerky U نامنظم رونده
live load U بار رونده
dachshund U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
hyperphysical U خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
side step U فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify U هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
moving staircases U پله های رونده
yo-yo U بالا و پایین رونده
escalators U پله های رونده
progressive U تصاعدی جلو رونده
slouchy U دولا دولاراه رونده
belt conveyor U نوار یا بند رونده
saltigrade U با جست راه رونده
gray U روبه سفیدی رونده
reptile U سینه مال رونده
reptiles U سینه مال رونده
mortal U از بین رونده مردنی
encyclic U بدست چندنفر رونده
excursionist U گردش رونده سیاح
plantigrade U راه رونده روی کف پا
headlong U بی پروا شیرجه رونده
mortals U از بین رونده مردنی
connected passes pawns U پیادههای رونده متصل
moving stairways U پله های رونده
yo-yos U بالا و پایین رونده
grovelling U سینه مال رونده
moving stairs {pl} U پله های رونده
groveling U سینه مال رونده
depressant U دژم ساز عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
travelling crane U جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
somnambular U خوابگرد در خواب راه رونده
gradual U قدم بقدم پیش رونده
walked U گردش کننده راه رونده
somnambulant U خوابگرد در خواب راه رونده
walk U گردش کننده راه رونده
walks U گردش کننده راه رونده
protected passed pawn U پیاده رونده محافظت شده
passed pawn U پیاده رونده یا پاسه شطرنج
digitigrade U باپنجه راه رونده جانورپنجه رو
naeryo jireugi U ضربه دست پایین رونده
retreating blade stall U واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
united pressed pawns U پیادههای رونده متصل شطرنج
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
land sick U کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
intrusive U بزور داخل شونده فرو رونده
decoying U پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoyed U پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoys U پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
sarmentose U دارای شاخههای نازک وخیمده بالا رونده
decoy U پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
cruelty U در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
half left U فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
physical inspection U بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
apeak U راست
rectilineal U راست خط
dextrorotatory U راست بر
dextrogyrous U راست بر
on end U راست
bee line U خط راست
beeline U خط راست
bolt upright U راست
right turn U به راست راست
plain spoken U یر راست
plain dealing U راست
right footed U راست پا
right back U بک راست
erecting U راست
wooden U راست
vertically U راست
blankly U سر راست
upright U راست
freehearted U رک و راست
forthrights U سر راست
right face U به راست راست
directly U سر راست
sheer U یک راست
outspoken U رک و راست
four-square U رک و راست
prick U راست
straightforward U راست
pricking U راست
pricks U راست
erect U راست
erected U راست
righted U راست
erects U راست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com