English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
directive U راهنمای انجام کار دستورالعمل
directives U راهنمای انجام کار دستورالعمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manual U دستورالعمل راهنمای انجام کار
Other Matches
commander's guidance U دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
job book U کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
verb U دستورالعمل انجام عملی
letter of instruction U دستورالعمل انجام کار
verbs U دستورالعمل انجام عملی
shift instruction U دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
briefing direction U دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
dovetail guide U راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
pause instruction U دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
arithmetic instruction U دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
instruction counter U شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
commander's manual U ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
manual U راهنمای کار
wage price guideline U راهنمای مزد
piston guide U راهنمای پیستون
card guide U راهنمای کارت
telephone book U راهنمای تلفن
radar beacon U راهنمای رادار
training manual U راهنمای اموزشی
push rod U راهنمای سوپاپ
icon U راهنمای انتخاب
janitor U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
run manual U راهنمای اجرا
saint bernard U سگ راهنمای کوهستان
janitors U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
column ways U راهنمای ستون
ikons U راهنمای انتخاب
buoying U راهنمای شناور در اب
harbor master U راهنمای بندر
buoys U راهنمای شناور در اب
guide book U راهنمای مسافران
shopwalker U راهنمای مغازه
floor walker U راهنمای مغازه
icons U راهنمای انتخاب
buoyed U راهنمای شناور در اب
buoy U راهنمای شناور در اب
telephone books U راهنمای تلفن
pilots U راهنمای ناوبری
piloted U راهنمای ناوبری
dock master U راهنمای حوض
pilot U راهنمای ناوبری
double vee guide U راهنمای وی دوبل
instruction U دستورالعمل
directions U دستورالعمل
ground rule U دستورالعمل
functions U دستورالعمل
instructions U دستورالعمل
functioned U دستورالعمل
function U دستورالعمل
perscription U دستورالعمل
order U دستورالعمل
recipe U دستورالعمل
recipes U دستورالعمل
procedure U دستورالعمل
operating manual U دستورالعمل
schedules U فهرست راهنمای قانون
signal U علامت راهنمای خودرو
telephone directory U کتابچه راهنمای تلفن
telephone directories U کتابچه راهنمای تلفن
leaders U فشنگ راهنمای پیچی
leader U فشنگ راهنمای پیچی
systems manual U کتاب راهنمای سیستم
damage control book U راهنمای کنترل خسارات
data directory U فهرست راهنمای داده ها
file directory U فهرست یا راهنمای فایل
scheduled U فهرست راهنمای قانون
procedure manual U کتاب راهنمای رویهای
sheave U ریل راهنمای هواپیما
soldier's manual U کتاب راهنمای سرباز
index U نما راهنمای موضوعات
indexed U نما راهنمای موضوعات
indexes U نما راهنمای موضوعات
refernce manual U کتاب راهنمای مرجع
signalled U علامت راهنمای خودرو
signaled U علامت راهنمای خودرو
phone book U کتاب راهنمای تلفن
phone books U کتاب راهنمای تلفن
postal directory U دفتر راهنمای پست
cutting guide راهنمای برش [ابزار]
location diagram U راهنمای اتصال نقشه
schedule U فهرست راهنمای قانون
light buoy U راهنمای شناور چراغدار
guidebooks U کتاب راهنمای مسافران
guidebook U کتاب راهنمای مسافران
prescriptions U تجویز دستورالعمل
pseudo instruction U شبه دستورالعمل
pseudo code U شبه دستورالعمل
branch instruction U دستورالعمل انشعاب
privileged instruction U دستورالعمل ممتاز
prescription U تجویز دستورالعمل
arithmetic instruction U دستورالعمل حسابی
halt instruction U دستورالعمل توقف
action statement U دستورالعمل اقدام
guidance U دستورالعمل راهنما
stop instruction U دستورالعمل توقف
one address instruction U دستورالعمل یک ادرسه
object code U دستورالعمل مقصود
null instruction U دستورالعمل پوچ
nonexecutable statement U دستورالعمل اجراناپذیر
instruction code U رمز دستورالعمل
order U دستورالعمل دستور
push instruction U دستورالعمل نشاندن
quasi instruction U شبه دستورالعمل
conditional instruction U دستورالعمل شرطی
code U برنامه دستورالعمل ها
machine instruction U دستورالعمل ماشین
current instruction U دستورالعمل جاری
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
decision instruction U دستورالعمل تصمیمی
decision instruction U دستورالعمل تصمیم
dummy instruction U دستورالعمل ساختگی
ship husbandary manual U دستورالعمل جرثقیل ها
entry instruction U دستورالعمل دخول
direction U دستورالعمل جهت
field order U دستورالعمل رزمی
command processing U پردازش دستورالعمل
pull instruction U دستورالعمل بازیابی
repetition instruction U دستورالعمل تکرار
flight manual U دستورالعمل پرواز
call instruction U دستورالعمل فراخوانی
no op instruction U دستورالعمل بی اثر
logical instruction U دستورالعمل منطقی
micro instruction U ریز دستورالعمل
microcode U ریز دستورالعمل
instruction foramt U قالب دستورالعمل
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
instruction time U زمان دستورالعمل
instruction register U ثبات دستورالعمل
instruction length U طول دستورالعمل
instruction mix U اختلاط دستورالعمل
logic instruction U دستورالعمل منطقی
instruction set U مجموعه دستورالعمل
macro instruction U درشت دستورالعمل
instruction word U کلمه دستورالعمل
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
ir U ثبات دستورالعمل
concordances U راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
waybill U خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
working plan U نقشه اجرا راهنمای کار
finger post U تیرپنجه دار راهنمای جاده
photo index map U نقشه راهنمای عکسهای هوائی
concordance U راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
soldier's manual U ائین نامه راهنمای سربازان
guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمایی
turn off guidance U راهنمای تاکسی کردن هواپیما
pilot U راهنمای ناو راهنمایی کردن
quadrattrix U راهنمای تربیع منحنی هادی
piloted U راهنمای ناو راهنمایی کردن
user's manual U کتاب راهنمای استفاده کننده
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
watertight closure log U دفتر راهنمای اب بندی ناو
pilots U راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot's trace U کالک راهنمای خلبان هواپیما
instruction lookahead U پیش بینی دستورالعمل
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction control unit U واحد کنترل دستورالعمل
multiple address instruction U دستورالعمل چند ادرسه
variable instruction length U دستورالعمل با طول متغیر
conditional jump instruction U دستورالعمل پرش شرطی
kips U هزار دستورالعمل درثانیه
looping instruction U دستورالعمل حلقه زنی
assembly language instruction U دستورالعمل زبان اسمبلی
mips U یک میلیون دستورالعمل درثانیه
computer instruction set U مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
machine instruction set U مجموعه دستورالعمل ماشین
damage control bills U دستورالعمل کنترل خسارات
pop instruction U دستورالعمل بازیابی از پشته
million instructions per second U میلیون دستورالعمل در ثانیه
airworthiness directive U دستورالعمل صلاحیت پرواز
microcode U دستورالعمل های ریز
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
sailing directions U راهنمای دریایی book pilot : syn
dsm U راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
pathfinder U راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
portolano U راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com