English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radioisotope U رادیو ایزوتوپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
isotopes U ایزوتوپ
isotope U ایزوتوپ
radioisotope U ایزوتوپ
isotope enrichment U تقویت ایزوتوپ
isotope separation U جداسازی ایزوتوپ
stable isotope U ایزوتوپ پایدار
radioisotope U ایزوتوپ پرتوزا
isotopes U جسم ایزوتوپ
isotope U جسم ایزوتوپ
izod impact strength U استحکام ضربه ایزوتوپ
radioisotope U ایزوتوپ پرتو افشان
kinetic isotope effect U اثر سینتیکی ایزوتوپ
actinouranium U ایزوتوپ اورانیوم بوزن اتمی 532
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radios U رادیو
radioed U رادیو
radioing U رادیو
broadcasting U رادیو
aligning tool U رادیو
neutralizing tool U رادیو
radio U رادیو
receiving set U رادیو
a radio U رادیو
wireless U رادیو
wirelesses U رادیو
broadcasting station U ایستگاه رادیو
battery receiver U رادیو باتری
air cell a battery U باتری رادیو
banana pin U دو شاخه رادیو
radio button U دکمه رادیو
radio engineering U تکنیک رادیو
radio engineering U مهندسی رادیو
radio set U دستگاه رادیو
radio star U اختر رادیو
radio tube U لامپ رادیو
radioisotope U رادیو اکتیو
radiometer U رادیو متر
radiotrician U تکنیسین رادیو
radio relay U رادیو رله
schematic diagram U نقشه رادیو
skiagraphy U رادیو گرافی
radio frequency choke U چوک رادیو
radio telescope U رادیو تلسکوپ
receptacle U ژاک رادیو
radioactive U رادیو اکتیو
receptacles U ژاک رادیو
radiotelegraph U رادیو تلگراف
radiography U عکسبرداری رادیو
radioactivity U رادیو اکتیویته
radio telescopes U رادیو تلسکوپ
on the air <idiom> U بخشاز رادیو وتلوزیون
radio prospecting U کشف معادن با رادیو
radioluminescence U رادیو لومینه سانس
radiocast U توسط رادیو گستردن
buzzing U هوم کردن رادیو
buzzes U هوم کردن رادیو
buzzed U هوم کردن رادیو
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
buzz U هوم کردن رادیو
tune in <idiom> U پخش از رادیو وتلوزیون
universal receiver U رادیو برق و باتری
pick up <idiom> U دریافت صدای رادیو و...
wave band U دسته امواج رادیو
radon U ماده رادیو اکتیو
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
radials U محوری مربوط به رادیو
aerial آنتن هوایی رادیو
radial U محوری مربوط به رادیو
blooper U صدای نامطبوع رادیو
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
l antenna U انتن معمولی رادیو
aerials U انتن هوایی رادیو
radiosonde U دستگاه رادیو سوند هواسنجی
banana jack U مادگی در رادیو برای دوشاخه
radiostrontium U استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
low tension battery U باتری فشار ضعیف رادیو
airborne radio relay U سیستم رادیو رله هوابرد
tuned radio frequency receiver U رادیو با بسامد میزان شده
decay U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast U پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decays U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed U کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
transmission U وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
transmissions U وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radiobiology U مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
communication U رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
relayed U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
disc jockeys U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuners U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
facsimile U روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimiles U روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
fax U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse U نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
faxed U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
wide area network U شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
sportscasters U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com