English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fiduciary relationship U رابطه امانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychomancy U رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
based on trusteeship U امانی
deposited U امانی
give in trust U امانی
given in trust U امانی
money on deposit U وجه امانی
consignment U کالای امانی
consigned inventory U اماد امانی
consignments U کالای امانی
on consignment U بصورت امانی
trust funds U وجوه امانی
trust fund U وجه امانی
trust fund U سرمایه امانی
trust fund U سپرده امانی
goods on consignment U کالاهای امانی
claimant stock U ذخایر امانی
claimant stock U انبار امانی
consigned inventory U کالای امانی
trust money U پول امانی
trust U مدیریت امانی
consignment stock U کلاهای امانی
trusts U مدیریت امانی
trusted U مدیریت امانی
nexus U رابطه رابطه داخلی
day work system U انجام کار بطور امانی
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
linkages U رابطه
relevance U رابطه
equations U رابطه
equation U رابطه
bond U رابطه
linkage U رابطه
connection U رابطه
contingence U رابطه
connexions U رابطه
relation U رابطه
relevancy U رابطه
respect U رابطه
respects U رابطه
relationship U رابطه
relationships U رابطه
correlation U رابطه
flow formula U رابطه جریان
functional relation U رابطه تابعی
functional relationship U رابطه تابعی
equivalence relation U رابطه هم ارزی
symbiotic relation U رابطه همزیستی
sonship U رابطه فرزندی
terms of trade U رابطه مبادله
definitional equation U رابطه تعریفی
de broglie relation U رابطه دوبروی
relationship U رابطه [ریاضی]
contractual relationship U رابطه قراردادی
lead lag relation U رابطه سبقت
incommunicable U بدون رابطه
positive relation U رابطه مثبت
monotonic relation U رابطه همسو
mutual relationship U رابطه متقابل
positive relation U رابطه مستقیم
preattunement U هم کوکی [رابطه ای]
negative relation U رابطه منفی
mil relation U رابطه میلیم
mil relation U رابطه میلیمی
relations of production U رابطه تولید
relation learning U رابطه اموزی
preattunement U هم آهنگی [رابطه ای]
interrelation U رابطه متقابل
privity of contract U رابطه متعاقدین
preattunement U وفق [رابطه ای]
linear relationship U رابطه خطی
mil formula U رابطه میلیمی
negative relation U رابطه معکوس
interrelationships U رابطه متقابل
liaisons U رابطه نامشروع
trade-offs U رابطه جایگزینی
liaison U بستگی رابطه
transitive U رابطه مجازی
transitive U رابطه غیرمستقیم
correlation U ضریب رابطه
liaison U رابطه نامشروع
trade off U رابطه جایگزینی
liaisons U بستگی رابطه
correspond U رابطه داشتن
corresponded U رابطه داشتن
corresponds U رابطه داشتن
liaise U رابطه داشتن
liaised U رابطه داشتن
liaises U رابطه داشتن
liaising U رابطه داشتن
trade-off U رابطه جایگزینی
interrelationship U رابطه متقابل
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
arithmetic relation U رابطه حسابی
binary relation U رابطه دوتایی
commutation relation U رابطه جابجایی
bode's relation U رابطه بود
ties U رابطه برابری
relation U رابطه نسبت
cash nexus U رابطه نقدی
causal link U رابطه سببیت
causal relationship U رابطه علی
tie U رابطه برابری
cause and effect relationship U رابطه علت و معلولی
difference equation U رابطه بازگشتی [ریاضی]
price system U نسبت و رابطه قیمتها با هم
denouncement U اعلان قطع رابطه
stress strain relation U رابطه تنش- کرنش
cohere U رابطه خویشی داشتن
recurrence relation [RR] U رابطه بازگشتی [ریاضی]
wealth saving relationship U رابطه ثروت و پس انداز
cohered U رابطه خویشی داشتن
coheres U رابطه خویشی داشتن
to make a connection U رابطه ای برقرار کردن
cohabits U رابطه جنسی داشتن
mass energy relation U رابطه جرم و انرژی
cohering U رابطه خویشی داشتن
cohabit U رابطه جنسی داشتن
cohabited U رابطه جنسی داشتن
cohabiting U رابطه جنسی داشتن
oral intercourse U رابطه جنسی دهانی
sexual intercourse U رابطه جنسی مجامعت
input output relation U رابطه ورودی- خروجی
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
intimacy U رابطه نامشروع جنسی
disconnection U قطع نداشتن رابطه
This does not apply to . . . U در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
break away U قطع رابطه کردن
parent child relationship U رابطه پدر و پسر
to discontinue relations [with somone] U رابطه قطع کردن [با کسی]
causality U رابطه بین علت ومعلول
divisibility relation U رابطه بخش پذیری [ریاضی]
habit U روش طرز رشد رابطه
habits U روش طرز رشد رابطه
to correspond with U رابطه [نامه نگاری] داشتن با
average marginal relationship U رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
fisher equation U این رابطه عبارت است از :
filiation U نسل رابطه پدر و فرزندی
thermoelectric U وابسته به رابطه برق وحرارت
causal nexus U رابطه میان علت و معلول
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
mil rule U قانون مربوط به رابطه میلیمی
to be together with somebody U با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
to have connections U رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
faulty connection U رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
trade off between inflation and U رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
intercommunication U رابطه یا مخابره بین چند مرکز
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
sugar daddies U مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
sugar daddy U مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
subcontrariety U رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
compatible U زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
fornication U رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
hypotaxis U رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
geocoding U روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology U مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. U من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody [to find sexual partners] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound U قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism U نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
phillips curve U منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com