Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
site manager
U
رئیس کارگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resident engineer
U
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
lord high stew of england
U
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general
U
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
emcees
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
emcee
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
workshops
U
کارگاه
engineering workshop
U
کارگاه
detective
U
کارگاه
shopboard
U
کارگاه
workshop
U
کارگاه
shopped
U
کارگاه
shops
U
کارگاه
sculptor
U
کارگاه
sculptors
U
کارگاه
workhouse
U
کارگاه
workhouses
U
کارگاه
shop
U
کارگاه
field
U
کارگاه
plants
U
کارگاه
plant
U
کارگاه
fields
U
کارگاه
establishment
U
کارگاه
atelier
U
کارگاه
industrial unit
U
کارگاه
establishments
U
کارگاه
sculptoris
U
کارگاه
detectives
U
کارگاه
fielded
U
کارگاه
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
looming
U
کارگاه بافندگی
looms
U
کارگاه بافندگی
engineering workshop
U
کارگاه صنعتی
field shop
U
کارگاه صحرایی
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
site clearance
U
تخلیه کارگاه
loom
U
کارگاه بافندگی
pilot plant
U
کارگاه نمونه
shopped
U
کارگاه تعمیرگاه
building sites
U
کارگاه ساختمانی
building site
U
کارگاه ساختمانی
job office
U
دفتر کارگاه
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
plant
U
تجهیزات کارگاه
plants
U
تجهیزات کارگاه
loomed
U
کارگاه بافندگی
manufactory
U
کاردستی کارگاه
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
shops
U
کارگاه تعمیرگاه
deadman
U
کارگاه برفی
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
atelier
U
کارگاه هنری
production
U
فرآورده کارگاه
exhaust fan
U
هواکش کارگاه
carpet workshop
U
کارگاه قالیبافی
artist's workshop studio
U
کارگاه هنری
cottage industries
U
کارگاه خانگی
studio
U
کارگاه هنری
studio
U
کارگاه کارخانه
sites
U
کارگاه ساختمانی
sited
U
کارگاه ساختمانی
site
U
کارگاه ساختمانی
cottage industry
U
کارگاه خانگی
studios
U
کارگاه کارخانه
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
studios
U
کارگاه هنری
works inspector
U
بازرس کارگاه
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
acid recovery plant
U
کارگاه بازیابی اسید
shipyards
U
کارگاه کشتی سازی
shipyard
U
کارگاه کشتی سازی
sweatshops
U
کارگاه بهره کشی
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
acid restoring plant
U
کارگاه بازیابی اسید
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
pullery
U
کارگاه پوست تراشی
plants
U
محل کارخانه یا کارگاه
plant
U
محل کارخانه یا کارگاه
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
sweatshop
U
کارگاه بهره کشی
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
storage pile
U
انبار مصالح در کارگاه
workshop
U
اتاق کار کارگاه
workroom
U
اتاق کار کارگاه
workshops
U
اتاق کار کارگاه
winding shop
U
کارگاه سیم پیچی
ball joint vise
U
گیره ساچمهای کارگاه
forge
U
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
pouring bay
U
کارگاه کوچک ریخته گری
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
forges
U
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
mix in place
U
تهیه بتن در خود کارگاه
craftshop
U
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
dockyards
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyard
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
lithography
U
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
chairmen
U
رئیس
warden
U
رئیس
leaders
U
رئیس
wardens
U
رئیس
chairman
U
رئیس
chiefs
U
رئیس
provosts
U
رئیس
provost
U
رئیس
administer
U
رئیس
superior
U
رئیس
headsman
U
رئیس
head master
U
رئیس
chief
U
رئیس
administered
U
رئیس
administering
U
رئیس
administers
U
رئیس
superintendents
U
رئیس
superiors
U
رئیس
higher up
U
رئیس
sheikhs
U
رئیس
head
U
رئیس
superintendent
U
رئیس
master
U
رئیس
mastered
U
رئیس
Deans
U
رئیس
Dean
U
رئیس
masters
U
رئیس
presidents
U
رئیس
sheikh
U
رئیس
sheiks
U
رئیس
commandant
U
رئیس
commandants
U
رئیس
syndic
U
رئیس
headmen
U
رئیس
president
U
رئیس
headman
U
رئیس
director general
U
رئیس کل
headers
U
رئیس
header
U
رئیس
directors
U
رئیس
director generals
U
رئیس کل
warden
U
رئیس
mugwump
U
رئیس
administrators
U
رئیس
administrator
U
رئیس
directors general
U
رئیس کل
leader
U
رئیس
sheik
U
رئیس
rulers
U
رئیس سر
ruler
U
رئیس سر
director
U
رئیس
chairmen
U
رئیس جلسه
He is in bad with the boss.
U
با رئیس اش بد است
chief of protocol
U
رئیس تشریفات
chief of state
U
رئیس دولت
communication chief
U
رئیس ارتباطات
office manager
U
رئیس دفتر
wharfmaster
U
رئیس بندر
chief of police
U
رئیس شهربانی
dominie
U
رئیس اموزشگاه
beach master
U
رئیس بارانداز
chairpersons
U
رئیس جلسه
shop steward
U
رئیس گروه
shop stewards
U
رئیس گروه
Chief of protocol. Master of ceremonies.
U
رئیس تشریفات
anchor man
U
رئیس گروه
chairperson
U
رئیس جلسه
vice president
U
معاون
[رئیس]
anchormen
U
رئیس گروه
anchor men
U
رئیس گروه
First Ladies
U
زن رئیس جمهور
wharfmaster
U
رئیس اسکله
First Lady
U
زن رئیس جمهور
wagon master
U
رئیس قطار
mint master
U
رئیس ضرابخانه
lady principal
U
خانم رئیس
kapell meister
U
رئیس ارکستر
jurat
U
رئیس شهرداری
sachem
U
رئیس ایل
sagamore
U
رئیس ایل
section chief
U
رئیس قبضه
sheik
U
رئیس قبیله
sheik
U
رئیس خانواده
leadden limbs
U
رئیس اسپ
lord chancellor
U
رئیس کل داوران
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com