Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jack johnson
U
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gotha
U
یکجورهواپیمای بزرگ المانی
thaler
U
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
The soldiers were diggeng trenches .
U
سربازها داشتند سنگ می کندند
grenade
U
نارنجک
grenades
U
نارنجک
fireballs
U
نارنجک
fireball
U
نارنجک
bomb
U
نارنجک
fire ball
U
نارنجک
bombed
U
نارنجک
bombed out
U
نارنجک
bombs
U
نارنجک
grenadier
U
نارنجک انداز
sullage pit
U
چاله نارنجک
riflegrenade
U
نارنجک تفنگی
rifle grenade
U
نارنجک تفنگی
soakage pit
U
چاله نارنجک
sump
U
چاله نارنجک
sumps
U
چاله نارنجک
hand grenade
U
نارنجک دستی
plebs
U
عامه
the public
U
عامه
the common people
U
عامه
omnibus
U
عامه
omnibuses
U
عامه
public
U
عامه
go devil
U
مین یا نارنجک کوچک
canister
U
نارنجک گازاشک اور
grenadier
U
یکان نارنجک انداز
canisters
U
نارنجک گازاشک اور
endowments to the public
U
اوقاف عامه
lowest common denominator
U
عامه پسند
lowest common denominators
U
عامه پسند
folkway
U
عقیده عامه
public works
U
فواید عامه
public interests
U
مصالح عامه
public interest
U
منافع عامه
public
U
عامه اشکار
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
shell off
U
با نارنجک مورد حمله قراردادن
granadier
U
درخت انار نارنجک انداز
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
popularity
U
جلب محبوبیت عامه
popularity
U
قابل قبول عامه
endowment for the benefit of the public
U
وقف بر مصالح عامه
conventional
U
مورد قبول عامه
Germanic
U
المانی
jerry
U
المانی
germain
U
) : المانی
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
putative
U
مفروض مورد قبول عامه
germanize
U
المانی کردن
high dutch
U
زبان المانی
germanization
U
المانی شدن
German measles
U
سرخجه المانی
hans
U
المانی یاهلندی
schnauzer
U
سگ " تری یر "المانی نژاد
panzer
U
لشگر زرهی المانی
pfennig
U
مسکوک مسی المانی
alemannic
U
لهجهء مخصوص المانی
wagnerite
U
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
fokker
U
یکجورهواپیمای جنگی المانی
wagnerian
U
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
teutonize
U
به المانی ترجمه کردن
germanize
U
المانی ماب کردن
germanity
U
صفات ویژه المانی
junker
U
اصیل زاده المانی
hun
U
مخرب تمدن المانی
land grave
U
کنت قدیم المانی
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
newsworthy
U
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
germanism
U
اصطلاحات ویژه زبان المانی
kummel
U
نوشابه المانی زیره دار
doberman pinscher
U
سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
Gothic
U
حروف سیاه قلم المانی
germanist
U
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
public information
U
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
hegelianism
U
مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
goth
U
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
lansquenet
U
سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
landgravine
U
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
rhenish
U
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
Marxism
U
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
pfenin
U
سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
utilitarianism
U
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
mauser
U
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
minnesinger
U
شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
landgrave
U
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
honeycombs
U
بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycomb
U
بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
grenade court
U
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
popularised
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularized
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularises
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizes
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularising
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularize
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizing
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
squatting
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
ashkenazim
U
عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
teutonic
U
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
majoring
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
major
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
dignified
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
smaller
U
بزرگ نه
small
U
بزرگ نه
walloping
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
bulkier
U
بزرگ
highs
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
extensive
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
jumbos
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
decuman
U
بزرگ
big
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
highest
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
hugeous
U
بزرگ
grave
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
mightier
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
eminent
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
bigger
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
majuscule
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
large
U
بزرگ
vasty
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
propylon
U
در بزرگ
gross
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
nonus
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
megapod
U
بزرگ پا
gates
U
در بزرگ
majestic
U
بزرگ
headman
U
بزرگ
headmen
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
macro
U
بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com