English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
What a mes I made of my life . U دیدی چه بروز خودم آوردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
visuals U دیدی
visual U دیدی
visually U دیدی
This is only the tip of the iceberg. You have seen nothing yet . U حالاکجایش را دیدی
pigs might fly U وقوع هر چیزبعید نیست کاردنیا را چه دیدی
get hold of yourself U گیرتون آوردم
Much as I raked my brain . U هر چقدر به مغزم فشار آوردم
At last I caught ( got) you . U بالاخره گیرت آوردم ( انداختم )
Fortunately I wasnt hurt. U شانس آوردم . طوریم نشد
I got good marks in the exams . U نمرات خوبی درامتحان آوردم
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
My jaw dropped to the floor! <idiom> U از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! [اصطلاح روزمره]
Luchily for me the train was late. U خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
I fiddled afew invitation cards. U باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
outbreak U بروز
accession U بروز
outbreaks U بروز
d. by d. U روز بروز
incidence U میزان بروز
master file maintenance U فرایند بروز دراوردن
screen update U بروز دراوردن صفحه
accesses U بروز مرض حمله
She went to the bad. U بروز سیاه نشست
prophylactic U مانع بروز مرض
flashed U بروز ناگهانی جلوه
flash U بروز ناگهانی جلوه
flashes U بروز ناگهانی جلوه
access U بروز مرض حمله
accessing U بروز مرض حمله
accessed U بروز مرض حمله
owning U خودم
myself U من خودم
myself U خودم
number one U خودم
own U خودم
owns U خودم
owned U خودم
adjourns U موکول بروز دیگر شدن
adjourned U موکول بروز دیگر شدن
adjourning U موکول بروز دیگر شدن
adjourn U موکول بروز دیگر شدن
siree U اقای خودم
with my proper eyes U با چشم خودم
for my parts U از سهم خودم
pon my life U بجان خودم
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
on my own account U بابت خودم
on my own account U بحساب خودم
myself U شخص خودم
for my part U از سهم خودم
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
own U شخصی مال خودم
owning U شخصی مال خودم
With my own capital . U با سرمایه شخصی خودم
owned U شخصی مال خودم
I cant help it. It is beyond my control. U دست خودم نیست
owns U شخصی مال خودم
it is my own U مال خودم است
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
i may thank myself U گناه از خودم است
sirree U اقاجان اقای خودم
auxiliary U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliaries U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
on your own U خودم تنهایی [کاری را کردن]
I have entangled myself with the banks . U خودم را گرفتار بانک ها کردم
I can manage that. <idiom> U خودم از پسش برمی آیم.
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
I saw it for myself . I was an eye –witness U خودم شاهد قضیه بودم
I wI'll get there somehow. U یکجوری خودم را آنجا می رسانم
I could pass for a Greek . U می توانم خودم رایونانی جابزنم
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
shut off mechanism U وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
redundancies U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
redundancy U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
I weighed myself today . U امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I know best where my interests lie. U صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
I can manage, thank you. U خودم از پسش برمی آیم، متشکرم.
I should bring you round to my way of thinking . U باید تو راهم با خودم همفکر کنم
I sat down with no fuss or bother . U برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
retrofit U بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
to effuse U از خود بیرون [بروز] دادن [مانند مایع نور بو یا کیفیت]
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
This house is my own . U این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
I wI'll try to catch up. U سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه )
I accidentally locked myself out of the house. U من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
LSD U لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com