Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thumb
U
دگمه فشاری
thumbed
U
دگمه فشاری
thumbing
U
دگمه فشاری
thumbs
U
دگمه فشاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound compression
U
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
knop
U
دگمه
knosp
U
دگمه
bachelors button
U
گل دگمه
immortelle
U
گل دگمه
knobs
U
دگمه گرد
cleat knob
U
دگمه انگلیسی
knob
U
دگمه گرد
navigation
U
دگمه ها و واسط کاربر
sack coat
U
ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
knobble
U
دگمه کوچک هموار کردن
left handed mouse
U
تشخیص Mouse به طوری که کار دو دگمه از پیش مشخص شده است
tabbing
U
ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab
righting
U
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted
U
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
right
U
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
knitting pin
U
میل جوراب بافی یاکش بافی که درته ان دگمه یاگلولهای دارد
compressive
U
فشاری
komi
U
فشاری
hard board
U
تخته فشاری
compressive stress
U
تنش فشاری
force pump
U
تلمبه فشاری
force feed oiler
U
روغندان فشاری
data compaction
U
داده فشاری
filterpress
U
پالونه فشاری
filter press
U
صافی فشاری
compressive yield point
U
حدجهمندگی فشاری
constrictor knot
U
گره فشاری
compressive stress
U
خستگی فشاری
compression stress
U
تنش فشاری
die cast
U
ریختن فشاری
duplex pressure proportioner
U
مخلوط کن دو فشاری
head pressure
U
ارتفاع فشاری
push key
تکمه فشاری
snap fastener
U
دکمه فشاری
push button switch
U
تکمه فشاری
push shot
U
ضربه فشاری
pressure welding
U
جوشکاری فشاری
pressure welding
U
جوش فشاری
pressure sweeping
U
روبیدن فشاری
pressure fraction
U
کسر فشاری
pressure device
U
ماسوره فشاری
pressure butt welding
U
جوشکاری لب به لب فشاری
pression pipe
U
لوله فشاری
pressboard
U
تخته فشاری
press key
تکمه فشاری
thrust bolt
U
پیچ فشاری
compression strength
U
استحکام فشاری
push button
U
کلید فشاری
head
U
ارتفاع فشاری
achi komi
U
دفاع فشاری
compression molding
U
قالبگیری فشاری
compression flange
U
سپر فشاری
compression flange
U
عضو فشاری
pushes
U
ضربه فشاری
pushed
U
ضربه فشاری
push
U
ضربه فشاری
compression spring
U
فنر فشاری
compression strength
U
مقاومت فشاری
push button
U
دکمه فشاری
compression strength
U
توان فشاری
compression strength
U
تاب فشاری
compressive load application
U
بار فشاری
compression wave
U
موج فشاری
press casting
U
ریخته گری فشاری
standard size whole brick
U
اجر فشاری معمولی
brass pressure casting
U
برنج ریختگی فشاری
pressure lubrication
U
دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable
U
قابل جوشکاری فشاری
resistance pressure welding
U
جوشکاری فشاری مقاومتی
pressure weld
U
جوش دادن فشاری
pressure device
U
عامل فشاری مین
net push
U
ضربه فشاری از لب تور
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج فشاری
cold pressed forging
U
اهنگری فشاری سرد
fumikumi
U
لگد فشاری به پایین
compression test specimen
U
نمونه ازمون فشاری
firing pressure device
U
ماسوره فشاری مین
compression specimen
U
نمونه ازمایش فشاری
compression riveter
U
دستگاه پرچ فشاری
press cutting
برش دهنده فشاری
compression molding
U
ریخته گری فشاری
compressive yield point
U
نقطه لهیدگی فشاری
cold pressure welding
U
جوشکاری فشاری سرد
thrust hardness
U
درجه سختی فشاری
centralized oil shot system
U
روغنکاری متمرکز فشاری
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری حرارتی
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
superincumbent
U
دارای فشار زیاد فشاری
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
tobi komi
U
ضربه فشاری پا در حال پرش
pitometer log
U
سرعت سنج فشاری پیتومتری
pieze
U
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
molten metal pressure welding
U
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
alumino thermit pressure welding
U
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
bend
U
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
drill press
U
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
constant temperature pressure
U
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law
U
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com