Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cataclysm
U
دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
cataclysms
U
دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
act of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
acts of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
Luddites
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
naturalism
U
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
instantaneous
U
ناگهانی
abrupt
U
ناگهانی
precipitating
U
ناگهانی
precipitates
U
ناگهانی
all at once
<idiom>
U
ناگهانی
snapped
U
ناگهانی
precipitated
U
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
U
ناگهانی
precipitate
U
ناگهانی
strikes
U
تک ناگهانی
strike
U
تک ناگهانی
surprise attack
U
تک ناگهانی
snapping
U
ناگهانی
snap
U
ناگهانی
snaps
U
ناگهانی
sudden
U
ناگهانی
spontaneity
U
ناگهانی
boomed
U
ترقی ناگهانی
booming
U
ترقی ناگهانی
shock
U
هراس ناگهانی
catastrophes
U
بلای ناگهانی
catastrophe
U
بلای ناگهانی
raid
U
حمله ناگهانی
raids
U
حمله ناگهانی
sudden death
U
مرگ ناگهانی
raiding
U
حمله ناگهانی
raided
U
حمله ناگهانی
booms
U
ترقی ناگهانی
shocked
U
هراس ناگهانی
twitching
U
تکان ناگهانی
boom
U
ترقی ناگهانی
target of opportunity
U
هدف ناگهانی
twitched
U
تکان ناگهانی
twitch
U
انقباض ناگهانی
lunges
U
حمله ناگهانی
power surge
U
برق ناگهانی
saltation
U
جنبش ناگهانی
saltus
U
انتقال ناگهانی
sudden stoppage
U
توقف ناگهانی
supervention
U
اتفاق ناگهانی
lunging
U
حمله ناگهانی
lunged
U
حمله ناگهانی
twitched
U
انقباض ناگهانی
bump
U
تکان ناگهانی
twitch
U
تکان ناگهانی
brainwave
U
الهام ناگهانی
xenogenesis
U
خلق ناگهانی
opportunity target
U
هدف ناگهانی
peripeteia
U
تغییر ناگهانی
twitching
U
انقباض ناگهانی
lunge
U
حمله ناگهانی
twitches
U
انقباض ناگهانی
twitches
U
تکان ناگهانی
switcheroo
U
تغییر ناگهانی
suddenly
U
بطور ناگهانی
spurted
U
خروج ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
spurt
U
خروج ناگهانی
flare up
U
اشتعال ناگهانی
flare up
U
غضب ناگهانی
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
sorties
U
حمله ناگهانی
sortie
U
حمله ناگهانی
explosive
U
یورش ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
abruption
U
قطع ناگهانی
accidental war
U
جنگ ناگهانی
an abrupt departure
U
حرکت ناگهانی
blow out
U
خروج ناگهانی
break down
U
سقوط ناگهانی
burst force
U
نیروی ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
irruption
U
ایجاد ناگهانی
flaws
U
اشوب ناگهانی
flaw
U
اشوب ناگهانی
clapping
U
صدای ناگهانی
clapped
U
صدای ناگهانی
clap
U
صدای ناگهانی
killings
U
توفیق ناگهانی
killing
U
توفیق ناگهانی
flicks
U
تکان ناگهانی
flicking
U
تکان ناگهانی
flicked
U
تکان ناگهانی
flick
U
تکان ناگهانی
claps
U
صدای ناگهانی
sudden-death
U
مرگ ناگهانی
detonations
U
انفجار ناگهانی
detonation
U
انفجار ناگهانی
screams
U
ناگهانی گفتن
screamed
U
ناگهانی گفتن
scream
U
ناگهانی گفتن
snaps
U
شتابزدگی ناگهانی
snapping
U
شتابزدگی ناگهانی
snapped
U
شتابزدگی ناگهانی
snap
U
شتابزدگی ناگهانی
shocks
U
هراس ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
U
ناگهانی ،بیدرنگ
canvassing
U
حمله ناگهانی
frights
U
ترس ناگهانی
randomly
U
مسیر ناگهانی
canvasses
U
حمله ناگهانی
crashed
U
ورشکستگی ناگهانی
canvassed
U
حمله ناگهانی
canvass
U
حمله ناگهانی
nosedive
U
افت ناگهانی
nosedived
U
افت ناگهانی
crash
U
ورشکستگی ناگهانی
walk out
<idiom>
U
ناگهانی رفتن
crashing
U
ورشکستگی ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
U
تاثیر ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
U
به طور ناگهانی
crashes
U
ورشکستگی ناگهانی
gusts
U
باد ناگهانی
gust
U
باد ناگهانی
nosediving
U
افت ناگهانی
crashingly
U
ورشکستگی ناگهانی
random
U
مسیر ناگهانی
fright
U
ترس ناگهانی
to bolt
U
ناگهانی جهیدن
brainwaves
U
الهام ناگهانی
nosedives
U
افت ناگهانی
shoot up
<idiom>
U
ناگهانی بلندکردن
accident
U
مصیبت ناگهانی
accidents
U
مصیبت ناگهانی
innate
U
طبیعی
homebred
U
طبیعی
home born
U
طبیعی
indigenous
U
طبیعی
natural
U
طبیعی
naturals
U
طبیعی
natural bridge
U
پل طبیعی
natural foundation
U
پی طبیعی
crude copper
U
مس طبیعی
normal
U
طبیعی
silvan
U
طبیعی
physical
U
طبیعی
natural right
U
حق طبیعی
crashing
U
متوقف شدن ناگهانی
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
yanking
U
ضربه ناگهانی وشدید
kink
U
حمله ناگهانی پیچیدن
round-up
U
حمله ناگهانی پلیس
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
crowner's quest
U
بازجویی درمرگهای ناگهانی
crashes
U
متوقف شدن ناگهانی
pangs
U
درد سوزش ناگهانی
crashingly
U
متوقف شدن ناگهانی
pang
U
درد سوزش ناگهانی
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
quirks
U
خصوصیات تغییر ناگهانی
flouncing
U
حرکت تند و ناگهانی
police raid
U
حمله ناگهانی پلیس
flounces
U
حرکت تند و ناگهانی
flounced
U
حرکت تند و ناگهانی
flounce
U
حرکت تند و ناگهانی
quirk
U
خصوصیات تغییر ناگهانی
Yankee
U
ضربه ناگهانی وشدید
paroxysms
U
حمله ناگهانی مرض
paroxysm
U
حمله ناگهانی مرض
cataclysms
U
تحولات ناگهانی وعمده
cataclysm
U
تحولات ناگهانی وعمده
cardiac arrest
U
توقف ناگهانی قلب
whims
U
وهم تغییر ناگهانی
whim
U
وهم تغییر ناگهانی
deliescence
U
تحلیل ناگهانی اماس
deep creep attack
U
تک ناگهانی با بمب زیرابی
Yankees
U
ضربه ناگهانی وشدید
aposiopesis
U
قطع ناگهانی سخن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
coroner's inquest
U
بازجویی در رگهای ناگهانی
coup detat
U
تغییر ناگهانی درحکومت
cut back
U
کاهش ناگهانی تولید
cardiac arrests
U
توقف ناگهانی قلب
panic
U
اضطراب و ترس ناگهانی
heterogenesis
U
تولید وپیدایش ناگهانی
hockey stop
U
نوعی ایست ناگهانی
crashed
U
متوقف شدن ناگهانی
seizure
U
حمله ناگهانی مرض
inburst
U
استیلا حمله ناگهانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com