Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The two cars had a head –on collision.
U
دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car?
U
چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
floorboards
U
کف اتوموبیل
motor cars
U
اتوموبیل
motor car
U
اتوموبیل
floorboard
U
کف اتوموبیل
To back up the car .
U
اتوموبیل راعقب زد
A private car.
U
اتوموبیل شخصی
the car goes nice and fast
U
اتوموبیل بد نمیرود
cycle car
U
اتوموبیل دوچرخهای
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
they were made one
U
با هم یکی شدند
they parted with each other
U
از هم جدا شدند
To start (switch on ) the car (engine).
U
اتوموبیل راروشن کردن
The car ran over mylegs.
U
اتوموبیل از روی پایم رد شد
He was run over by a car.
U
اتوموبیل اورازیر گرفت
To get into (ride in)a car .
U
سوار اتوموبیل شدن
The car had no licence ( number ) plate .
U
اتوموبیل بی نمره بود
two seater
U
اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
They grew attached ( attracted) to each other.
U
به همدیگر علاقمند شدند
the boys were excused
U
شاگردان مرخص شدند
the troops were scattered
U
سپاهیان متفرق شدند
they muliplied by generation
U
با زاد و ولدزیاد شدند
they sought of him a miracle
U
معجزهای از او خواستار شدند
they took refuge in a cave
U
در غاری پنهان شدند
those who did not fear won
U
انهایی که نترسیدندپیروز شدند
Signal a car to stop .
U
علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
Dont stick your head out of the car window.
U
سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
Several cars collided.
U
چندین اتوموبیل بهم خوردند
It is a compact car.
U
اتوموبیل جمع وجوری است
Our car was stuck in the
U
اتوموبیل ما در گه گیر کرده بود
The car hasnt got enough pull for the uphI'll.
U
اتوموبیل سر با لائی را نمی کشد
Her car brushed mine . She rammed my car .
U
با اتو موبیل اش مالید به اتوموبیل من
Let the car cool off.
U
بگذار اتوموبیل یکقدری خنک بشود
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
This car is of Iranian make (manufacture).
U
این اتوموبیل ساخت ایران است
The police officer took down the car number .
U
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
WI'll you give the car a wash (wash – down) please.
U
ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
This is a very solid car.
U
این اتوموبیل خیلی محکم است
The car in front is obstructintg us.
U
اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
How many students passed the exam?
U
چند نفر در امتحان قبول شدند؟
the people pressed in
U
مردم زور اورده داخل شدند
the party rallied round him
U
ان دسته دوباره دور اوجمع شدند
housekeeping
U
مجموعه دستوراتی که یک بار اجرا شدند
the judges were influenced by
U
داوران زیر نفوذ او واقع شدند
omission factor
U
تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
Several engineeres were removed from office.
U
چندین مهندس از کار بر کنار شدند
This car is heavy on petrol ( gas ) .
U
این اتوموبیل مصرف بنزینش زیاد است
pull over
U
اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
This car is assembled in Iran.
U
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
This car wI'll do beautifully .
U
این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
The car engine doesnt run ( work ) .
U
موتور اتوموبیل کارنمی کند ( از کار ؟ فتاده )
New and used cars are sold here .
U
انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) .
U
اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
This car can hold 6 persons comefortably.
U
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
My shoes stretched after wearing them for a couple of days .
پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
The officers were brifed on (about) the detailes.
U
افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
The car is now in perfect running order .
U
اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
Car no. 6 is leading.
U
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
mix up, caution
U
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
Many people were hurt when the boiler exploded.
U
وقتیکه دیگ بخار ترکید خیلیها مجروح شدند
Due to the review security procedures were modified .
U
به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
The lights of the aircraft were blinking.
U
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
i lost my friends
U
دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
Gangs of youths went on the rampage through the inner city.
U
دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
pelasgic
U
نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
percussion
U
تصادم
collission
U
تصادم
clashes
U
تصادم
chattering
U
تصادم
collision
U
تصادم
chatters
U
تصادم
shocked
U
تصادم
shock
U
تصادم
smashes
U
تصادم
smash
U
تصادم
concussion
U
تصادم
shocks
U
تصادم
clash
U
تصادم
clashed
U
تصادم
chattered
U
تصادم
collisions
U
تصادم
strikes
U
تصادم
striking
U
تصادم
allision
U
تصادم
strikingly
U
تصادم
strike
U
تصادم
chatter
U
تصادم
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
U
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
shocks
U
تصادم تلاطم
cannon
U
تصادم دوتوپ
clashed
U
تصادم شدیدکردن
cannons
U
تصادم دوتوپ
clash
U
تصادم شدیدکردن
colliding
U
تصادم کردن
collides
U
تصادم کردن
collided
U
تصادم کردن
collide
U
تصادم کردن
wham
U
صدای تصادم
shocked
U
تصادم تلاطم
shock
U
تصادم تلاطم
clashes
U
تصادم شدیدکردن
intersect
U
تصادم کردن
to fall foul of
U
تصادم کردن با
to fall aboard
U
تصادم کردن
electron impact
U
تصادم الکترونها
to come in to collision
U
تصادم کردن
clashing
U
تصادم کننده
incident
U
تصادم یکانها
incidents
U
تصادم یکانها
smashup
U
نابودی تصادم
collision risk
U
خطر تصادم
come into collision
U
تصادم کردن
to run a
U
تصادم کردن
to run f. of
U
تصادم کردن با
collision detection
U
تشخیص تصادم
intersects
U
تصادم کردن
grate
U
صدای تصادم
grated
U
صدای تصادم
grates
U
صدای تصادم
intersected
U
تصادم کردن
concussion
U
تصادم صدمه
traumatism
U
ضربه تصادم
collision bulkhead
U
دیواره ضد تصادم
bopping
U
تصادم کردن وزش
bops
U
تصادم کردن وزش
bopped
U
تصادم کردن وزش
bop
U
تصادم کردن وزش
air miss
U
تصادم هوایی دو هواپیما
the ship struck a arock
U
کشتی باصخره تصادم کرد
burdened
U
مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
poop
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
lash vi
U
باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
poops
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
patches
U
ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patch
U
ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
serf
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
pleiades
U
هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
shields
U
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield
U
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
running down case
U
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
blessed folder
U
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
meet
U
تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
trachle
U
تصادم کردن خسته کردن بزحمت انداختن
meets
U
تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com