Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
false start
U
دویدن قبل ازصدای تپانچه
false starts
U
دویدن قبل ازصدای تپانچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
Other Matches
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
guns
U
تپانچه
handgun
U
تپانچه
gun
U
تپانچه
pistol
U
تپانچه
handguns
U
تپانچه
pistols
U
تپانچه
slapping
U
تپانچه زدن
slap
U
تپانچه زدن
pistols
U
تپانچه درکردن
slapped
U
تپانچه زدن
slaps
U
تپانچه زدن
pistol
U
تپانچه درکردن
humane killer
U
تپانچه راحت کشی
pistoleer
U
سرباز تپانچه دار
derringer
U
تپانچه لوله کوتاه
gunfight
U
جنگ با تفنگ یا تپانچه
pistol whip
U
با تپانچه بر بدن کسی زدن
humane killer
U
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
guns
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
gun
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
petronel
U
یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
double
U
دویدن
doubled up
U
دویدن
races
U
دویدن
raced
U
دویدن
race
U
دویدن
runs
U
دویدن
doubled
U
دویدن
Running
<adj.>
U
دویدن
to run through
U
دویدن
run
U
دویدن
jogged
U
اهسته دویدن
footrace
U
مسابقه دویدن
cursorial
U
مستعد دویدن
running with the ball
U
با توپ دویدن
runout
U
محوطه دویدن
re-ran
U
دوباره دویدن
winder
U
دویدن سریع
tracked
U
مسابقه دویدن
tracks
U
مسابقه دویدن
track
U
مسابقه دویدن
trig
U
تر وتمیز دویدن
outrun
U
در دویدن جلوافتادن
outrunning
U
در دویدن جلوافتادن
outruns
U
در دویدن جلوافتادن
roil
U
دنبال هم دویدن
jogs
U
اهسته دویدن
jog
U
اهسته دویدن
leaps
U
جستن دویدن
jogging
U
اهسته دویدن
run for it
<idiom>
U
به ضرب دویدن
on the go
<idiom>
U
مشغول دویدن
re-runs
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
to bolt
U
با سرعت دویدن
scuttle
U
بسرعت دویدن
scuttled
U
بسرعت دویدن
leaped
U
جستن دویدن
leap
U
جستن دویدن
re-run
U
دوباره دویدن
scuttling
U
بسرعت دویدن
scuttles
U
بسرعت دویدن
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
rerun
U
عمل دوباره دویدن
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
to start
U
شروع کردن به دویدن
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
run way
U
محوطه دویدن هواپیما
dinger
U
دویدن به پایگاه اصلی
outkick
U
تندتر از رقیب دویدن
he fell to the ground
U
دویدن اغازکردبزمین افتاد
long wind
U
طاقت زیاد دویدن
sprint
U
با حداکثر سرعت دویدن
circles
U
دویدن در مسیر منحنی
circling
U
دویدن در مسیر منحنی
To interrupt someone. To butt in.
U
تو حرف کسی دویدن
circle
U
دویدن در مسیر منحنی
to break into a run
U
شروع کردن به دویدن
jogs
U
دویدن بصورت یورتمه
jogging
U
دویدن بصورت یورتمه
jogged
U
دویدن بصورت یورتمه
jog
U
دویدن بصورت یورتمه
sprints
U
با حداکثر سرعت دویدن
sprinted
U
با حداکثر سرعت دویدن
circled
U
دویدن در مسیر منحنی
road work
U
دویدن جادهای در تمرین بوکس
roll out
U
دویدن هواپیما روی باند
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
to run a race
U
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
break-ins
U
درمیان صحبت کسی دویدن
break-in
U
درمیان صحبت کسی دویدن
break in
U
درمیان صحبت کسی دویدن
ground game
U
روش استفاده از مانور دویدن
arresting system runout
U
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
departure end
U
انتهای محوطه دویدن هواپیما
to take a run-up
U
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
to overrun oneself
U
از دویدن زیاد خود را خسته کردن
threshold
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
goes
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
buttonhook
U
نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
go
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
curled
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
even time
U
دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
curl
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
curls
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
triple threat
U
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
rompy
U
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompish
U
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
to ran a person hard
U
کسیرا ازپشت سردنبال کردن درست پشت سرکسی دویدن
to jink
[colloquial]
[British English]
U
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
slanted
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
leg bye
U
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
slants
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
He is trying to run before he has learned do walk.
<proverb>
U
او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
stop and go
U
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
triple option
U
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com