English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jogger U دونده با گامهای اهسته ومنظم
joggers U دونده با گامهای اهسته ومنظم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
Orderly . In good order . Tidy . Ship - shape . U مرتب ومنظم
primp U مرتب ومنظم ساختن
I am very orderly and systematic in my work . U درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
long sea U دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
regular steps U گامهای منظمو
stew U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stutter step U گامهای فریبنده در حال دو
surefooted U دارای گامهای ثابت
to step out U گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
tapping U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
runner U دونده
runners U دونده
runny U دونده
cursorial U دونده
Runner دونده
front-runners U دونده پیشتاز
distance runner U دونده استقامت
lane U مسیر هر دونده
dashman U دونده سرعت
lanes U مسیر هر دونده
marathoner U دونده دو ماراتون
distance man U دونده استقامت
orienteer U دونده دو صحرانوردی
tie up U بریدن دونده
road racer U دونده ماراتون
front-runner U دونده پیشتاز
front runner U دونده پیشتاز
hurdler U دونده دو با مانع
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
miler U دونده دو 0051 متر
metric miler U دونده دو 0051 متر
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
sprinters U دونده دوهای سرعت
sprinter U دونده دوهای سرعت
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
serpiginous U دونده جابجا شونده
on deck U دونده منتظر نوبت
gressorial U وابسته به حشرات دونده
intermediate hurdler U دونده دو 004 متر با مانع
take off U بلند شدن دونده از زمین
takeoff U برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
takeoffs U برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
steeplechaser U دونده 003 متر با مانع
flags U خسته شدن دونده دراخر مسابقه
flag U خسته شدن دونده دراخر مسابقه
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
quietly U اهسته
slowly U اهسته
fabian U اهسته رو
gradual U اهسته
low U اهسته
catlike U اهسته رو
languidly U اهسته
at a slow pace U اهسته
lightly U اهسته
below ones breath U اهسته
cattish U اهسته رو
silently U اهسته
indistinct U اهسته
slows U اهسته
slowing U اهسته
slowest U اهسته
slower U اهسته
slowed U اهسته
ritardando U اهسته تر
slow U اهسته
slow down U اهسته
tardo U اهسته
slow footed U اهسته
low low U اهسته اهسته
lento a U اهسته
lentamente U اهسته
plodder U اهسته رو
largo a U اهسته
limper U اهسته رو
jiggling U تکان اهسته
to burn down or low U اهسته ترسوختن
low U پایین اهسته
jogs U اهسته دویدن
jogging U اهسته دویدن
slackens U اهسته کردن
jogged U اهسته دویدن
jog U اهسته دویدن
to slack up U کم کم اهسته کردن
jiggle U تکان اهسته
to wear away U اهسته راندن
jiggled U تکان اهسته
tipping U ضربت اهسته
tip U ضربت اهسته
slow ahead U اهسته به جلو
jiggles U تکان اهسته
softened U اهسته ترکردن
trickle charge U پر کردن اهسته
largo U اهسته و مفصل
susurration U سخن اهسته
percuss U اهسته زدن به
piaffer U یورتمه اهسته
pianissimo U بسیار اهسته
dink U ضربه اهسته
lockstep U قدم اهسته
rallenttando U بتدریج اهسته تر
dogtrot U یورتمه اهسته
jog trot U کاریکنواخت و اهسته
goose step U قدم اهسته
lagging U اهسته کند
mealy-mouthed U اهسته حرف زن
mealy mouthed U اهسته حرف زن
slow and steady U اهسته وپیوسته
to burn down ar low U اهسته ترسوختن
slow paced U اهسته گام
slow paced U اهسته خرام
dead slow U خیلی اهسته
dabs U اهسته زدن
crawled U اهسته خزیدن
crawl U اهسته خزیدن
goose-steps U قدم اهسته
goose-stepped U قدم اهسته
goose-step U قدم اهسته
goose-stepping U قدم اهسته
andante U نسبتا اهسته
tapping U اهسته زدن
crawls U اهسته خزیدن
slid U اهسته رفتن
dabbed U اهسته زدن
trudging U قدم اهسته
soften U اهسته ترکردن
softens U اهسته ترکردن
dab U اهسته زدن
trudges U قدم اهسته
trudged U قدم اهسته
trudge U قدم اهسته
tapped U اهسته زدن
slackened U اهسته کردن
simmering U اهسته جوشیدن
simmers U اهسته جوشیدن
simmered U اهسته جوشیدن
languid U بی حال اهسته
simmer U اهسته جوشیدن
sluggish U بطی اهسته رو
slackening U اهسته کردن
tap U اهسته زدن
slacken U اهسته کردن
slow burning conductor U سیم اهسته سوز
slow motion picture U تصویر با حرکت اهسته
elutriate U اهسته خالی کردن
coddling U اهسته جوشاندن یا پختن
tap U ضربت اهسته شیر
steady on U اهسته به سمت هدف
decant U اهسته خالی کردن
decanted U اهسته خالی کردن
clammy U سرد ومرطوب اهسته رو
slow U اهسته کردن یاشدن
fox trot U یورتمه اهسته اسب
tapped U ضربت اهسته شیر
tapping U ضربت اهسته شیر
jogger U کسیکه اهسته می دود
joggers U کسیکه اهسته می دود
slows U اهسته کردن یاشدن
ooze U اهسته جریان یافتن
oozed U اهسته جریان یافتن
slowing U اهسته کردن یاشدن
to speak under one's breath U اهسته سخن گفتن
indistinct noise U صدای اهسته و نامعلوم
oozing U اهسته جریان یافتن
slowest U اهسته کردن یاشدن
heavy footed U اهسته وسنگین درحرکت
slower U اهسته کردن یاشدن
oozes U اهسته جریان یافتن
slowed U اهسته کردن یاشدن
decanting U اهسته خالی کردن
decants U اهسته خالی کردن
ruffles U صدای طبل اهسته
jiggled U اهسته تکان دادن
decelerating U کندکردن اهسته کردن
jiggles U اهسته تکان دادن
creepers U گوی غلطان و اهسته
creeper U گوی غلطان و اهسته
decelerates U کندکردن اهسته کردن
ruffling U صدای طبل اهسته
decelerated U کندکردن اهسته کردن
ruffle U صدای طبل اهسته
feather U اهسته زدن گوی
decelerate U کندکردن اهسته کردن
drifts U مقصود جریان اهسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com