Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diptych
U
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Mina-khani design
U
طرح میناخانی
[این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
plowhead
U
چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
head load control
U
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
splice
U
باهم متصل کردن
splices
U
باهم متصل کردن
splicing
U
باهم متصل کردن
spliced
U
باهم متصل کردن
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
intake
U
جای ابگیری نیروی بکار رفته
intakes
U
جای ابگیری نیروی بکار رفته
quasi
U
بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
homogamous
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamic
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
photodigital memory
U
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
poppyhead
U
تزئیناتی بشکل سرگل شقایق که درمعماری سبک گوتیک درکلیساها بکار رفته
Cinquecento
U
[واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
yin yang
U
مرد و زن
[نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
leiwen
U
لی وان
[در اصطلاح به معنی رعد می باشد و نگاره آن در حواشی فرش های چین بکار می رفته است.]
parmakli
U
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
umbrella
U
طرح چتر
[یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
struck
U
بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
lotus
U
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
pearl
U
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
yoke
U
جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
dye analysis
U
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
in on
<idiom>
U
برای کای باهم جمع شدن
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
petalism
U
تبعید پنجساله بوسیله نوشتن نام تبعید شونده در روی برگ زیتون
knot ratio
U
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
Temerchin motife
U
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
turret motife
U
طرح شیروان
[این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
Vxtreme
U
قالب به کار رفته برای محل رشته ویدیویی در اینترنت
publishes
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
consortiums
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
consortium
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
Afshar design
U
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
lappets
U
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
damped wave
U
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
tristimulus values
U
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
bow line
U
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
kikalak design
U
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
to set by the ears
U
باهم بدکردن باهم مخالف کردن
The sun has set (hadd set).
U
آفتاب رفته است ( رفته بود )
VT terminal emulation
U
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
AUI connector
U
اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
programming
U
نوشتن برنامه برای کمپیوترها
drop (someone) a line
<idiom>
U
چند خط(برای کسی)نوشتن
indexing
U
نوشتن اندیس برای کتاب
expansion
U
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
brussels
U
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
landscape carpet
U
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
heriot
U
مالیات یاحقی که پس از مرگ تیولدار به لرد یا امیرپرداخته میشده
gris gris
U
طلسم یا افسونی که اکثراتوسط سیاهان افریقااستعمال میشده است
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
labeling
U
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labels
U
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
label
U
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
PID
U
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
labelled
U
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
scarlet letter
U
حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
ink
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
dwindling
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindles
U
رفته رفته کوچک شدن
to peter out
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindled
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindle
U
رفته رفته کوچک شدن
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
gradus
U
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
print
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
prints
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
boundary
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
writes
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
boundaries
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
write
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
printed
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
dip
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dips
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
compatibility
U
توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
khatayi
U
طرح یا گل های ختائی
[این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
to sign up for something
U
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
authoring
U
زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machined
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machines
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com