Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guarantee period
U
دوره ضمانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pecuniary liability
U
ضمانت ضمانت جبران خسارت
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
bond
U
ضمانت
warrant
U
ضمانت
sponsorship
U
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
U
ضمانت
warranting
U
ضمانت
warranted
U
ضمانت
guarantee
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
guarantee
U
ضمانت
bail
U
ضمانت
guarantees
U
ضمانت
guaranteed
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
suretyship
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
gurantee
U
ضمانت
mainprise
U
ضمانت
warrants
U
ضمانت
warranties
U
ضمانت
sponsored by
U
به ضمانت
sponsion
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
answer
U
ضمانت کردن
sponsors
U
ضمانت کردن
upon bail
U
بقیه ضمانت
insure
U
ضمانت کردن
sponsoring
U
ضمانت کردن
pledges
U
وثیقه ضمانت
sponsor
U
ضمانت کردن
vouch
U
ضمانت کردن
warranty
U
ضمانت نامه
warranties
U
ضمانت نامه
assurances
U
ضمانت وثیقه
assurance
U
ضمانت وثیقه
suretyship
U
عقد ضمانت
bonded
U
ضمانت شده
vouch for
U
ضمانت کردن
pledging
U
وثیقه ضمانت
pledged
U
وثیقه ضمانت
pledge
U
وثیقه ضمانت
sanction
U
ضمانت اجرا
guarantor
U
ضمانت کننده
guarantors
U
ضمانت کننده
responsibilities
U
ضمانت جوابگویی
responsibility
U
ضمانت جوابگویی
sanctions
U
ضمانت اجرا
sanctioning
U
ضمانت اجرا
sanctioned
U
ضمانت اجرا
bond
U
پیوستگی ضمانت
fiduciary bond
U
ضمانت شرافتی
joint and several guarantee
U
ضمانت تضامنی
bondholder
U
ضمانت دار
bail bond
U
ضمانت نامه
irreplevisable
U
ضمانت برندار
irrepleviable
U
ضمانت برندار
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
limplied warranty
U
ضمانت ضمنی
express warranty
U
ضمانت صریح
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
guaranty
U
ضمانت نامه
bailable
U
قابل ضمانت
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
answers
U
ضمانت کردن
answered
U
ضمانت کردن
guarantees
U
ضمانت کردن
bank guarantee
U
ضمانت بانکی
bank bond
U
ضمانت بانکی
guaranteed
U
ضمانت کردن
guarantee
U
ضمانت کردن
answering
U
ضمانت کردن
bilable
U
ضمانت بردار
to bail out
U
با ضمانت از زندان دراوردن
stand surety for a person
U
ضمانت کسی را کردن
warrants
U
ضمانت کردن مجوز
warrant
U
ضمانت کردن مجوز
warranted
U
ضمانت کردن مجوز
warranting
U
ضمانت کردن مجوز
board exchange warranty
U
ضمانت تعویض برد
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
bank guarantee
U
ضمانت نامه بانکی
act as surety
U
کفالت یا ضمانت کردن
guarantees
U
شخص ضمانت شده
to go bail for any one
U
ضمانت کسی راکردن
sanction
U
ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions
U
ضمانت اجرایی ندارد
joint bond
U
تعهد یا ضمانت مشترک
warrent
U
ضمانت یاتعهد کردن
to stand surety for any one
U
ضمانت کسیرا کردن
guarantee
U
شخص ضمانت شده
bail
U
تضمین ضمانت کردن
guaranteed
U
شخص ضمانت شده
the watch is warranted
U
ضمانت شده است
sanctions
U
ضمانت اجرایی قانون
i guarantee his appearance
U
من ضمانت می کنم که حاضرشود
able to justify bail
U
قادر به تقبل ضمانت
sanctioning
U
ضمانت اجرایی قانون
sanctioned
U
ضمانت اجرایی قانون
bid bond
U
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
to vouch for any one's honesty
U
ضمانت درستی کسی را کردن
tender guarantee
U
ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tender bonds
U
ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
good performance guarantee
U
ضمانت حسن انجام کار
open credit
U
اعتبار بدون ضمانت نامه
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
pledgor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
performance guarantee
U
ضمانت حسن انجام کار
pledgeor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
waging
U
ضمانت حسن انجام کار
sanctioned
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
repayment guarantee
U
ضمانت استرداد پیش پرداخت
sanctions
U
ضمانت اجرایی معین کردن
wage
U
ضمانت حسن انجام کار
sanctioned
U
ضمانت اجرایی معین کردن
wages
U
ضمانت حسن انجام کار
average bond
U
ضمانت نامه جبران خسارت
sanctioning
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning
U
ضمانت اجرایی معین کردن
sanction
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
sanction
U
ضمانت اجرایی معین کردن
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
waged
U
ضمانت حسن انجام کار
vouch
U
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
30% down payment against bank guaranty
U
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
local parole
U
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
accommodation bill
U
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
del credere
U
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
warranting
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
instar
U
دوره
he has run his race
U
دوره
cycled
U
دوره
stadium
U
دوره
periphery
U
دوره
stadia
U
دوره
career
U
دوره
rhythm
U
دوره
careered
U
دوره
to have ones fling
U
دوره
stadiums
U
دوره
careering
U
دوره
felloe
U
دوره
rhythms
U
دوره
careers
U
دوره
perimeter
U
دوره
peripheries
U
دوره
rim
U
دوره
one's d.
U
دوره
cycles
U
دوره
periodicity
U
دوره
felly
U
دوره
perimeters
U
دوره
Ice Age
U
دوره یخ
era
U
دوره
eras
U
دوره
phase
U
دوره
phased
U
دوره
epochs
U
دوره
epoch
U
دوره
phases
U
دوره
rims
U
دوره
cycle
U
دوره
reviewal
U
دوره
terming
U
دوره
termed
U
دوره
circuit
U
دوره
contemporaries
U
هم دوره
contemporary
U
هم دوره
coursed
U
: دوره
pools
U
دوره
bordering
U
دوره
edges
U
دوره
bordered
U
دوره
pooled
U
دوره
pool
U
دوره
circuits
U
دوره
course
U
: دوره
periods
U
دوره
border
U
دوره
compass
U
دوره
sets
U
دوره
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com