English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
period of delivery U دوره تحویل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
bailment U تحویل
devolvement U تحویل
free U تحویل
freed U تحویل
prehension U تحویل
freeing U تحویل
frees U تحویل
transter U تحویل
solstice U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
processes U تحویل
utilization U تحویل
deliveries U تحویل
livery U تحویل
liveries U تحویل
delivery U تحویل
process U تحویل
ex factory U تحویل در کارخانه
forward delivery U تحویل دراینده
render U تحویل دادن
rendered U تحویل دادن
renders U تحویل دادن
free on quay U تحویل دراسکله
forward delivery U تحویل به وعده
free docks U تحویل در بارانداز
recorded delivery U تحویل سفارشی
exq U تحویل در بارانداز
exs U تحویل از کشتی
delivers U تحویل دادن
ex mill U تحویل در کارخانه
demand satisfaction U تحویل درخواستها
bailment U تحویل جنس
bailee U تحویل گیرنده
acceptance tests آزمایشهای تحویل
delivered U تحویل شده
transfers U واگذاری تحویل
transferring U واگذاری تحویل
transfer U واگذاری تحویل
fob U تحویل کشتی
renditions U پرداخت تحویل
rendition U پرداخت تحویل
surrenders U تحویل دادن
surrender U تحویل دادن
deliver U تحویل دادن
delivering U تحویل تسلیم
delivering U تحویل دادن
takeovers U تحویل گیری
takeover U تحویل گیری
cargo delivery U تحویل بار
catcher's side U سوی تحویل
deliverable U قابل تحویل
delivery valve U سوپاپ تحویل
delivery to the home U تحویل در خانه
delivery terms U نحوه تحویل
delivery terms U شرایط تحویل
delivery table U میز تحویل
delivery speed U سرعت تحویل
delivery side U سمت تحویل
delivery order U حواله تحویل
LSD U نگهداری تحویل
delivery notice U اعلامیه تحویل
delivery note U حواله تحویل
surrendered U تحویل دادن
delivery date U تاریخ تحویل
deliverer U تحویل دهنده
delivered at frontier U تحویل در مرز
deliverable state U در حالت تحویل
delivery free U تحویل رایگان
transferee U تحویل گیرنده
shortchange U کم تحویل دادن
supplied U تحویل دادن
prompt delivery U تحویل فوری
polytropic U تحویل برزخ
supplied U تحویل ذخیره
supply U تحویل دادن
to take over U تحویل گرفتن
to hand over U تحویل دادن
to deliver over U تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery U عدم تحویل
terminal price U قیمت تحویل
take over U تحویل گرفتن
supplying U تحویل ذخیره
supplying U تحویل دادن
take delivery of U تحویل گرفتن
supply U تحویل ذخیره
irreducibility U تحویل ناپذیری
cash dispenser U تحویل دارخودکار
delivered <adj.> <past-p.> U تحویل شده
forwarded <adj.> <past-p.> U تحویل شده
cash dispensers U تحویل دارخودکار
smooth delivery U تحویل بی اشکال
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
transference U تحویل حواله
hand over U تحویل دادن
committed <adj.> <past-p.> U تحویل شده
consigned <adj.> <past-p.> U تحویل شده
fot U تحویل روی کامیون
When do you take delivery of yourcar ? U اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
for U تحویل روی قطار
reduction U تحویل استحاله کاهش
reductions U تحویل استحاله کاهش
To take delivery of something. U چیزی را تحویل گرفتن
procured U تهیه و تحویل اماد
cash on delivery U پرداخت هنگام تحویل
procure U تهیه و تحویل اماد
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
procuring U تهیه و تحویل اماد
procures U تهیه و تحویل اماد
delivery car U واگن تحویل دهنده
turn over to the police U تحویل پلیس دادن
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
delivery U تحویل کالا دادن
ex ship U تحویل در کنار کشتی
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
give in charge U تحویل پلیس دادن
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
deliveries U تحویل کالا دادن
free on rail U تحویل در راه اهن
goods intake U کالاهای درحال تحویل
exw U تحویل در محل تولید
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
named place of delivery at frontier U تحویل در مرز مشخص
delivery U قبض و اقباض تحویل
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
deliveries U قبض و اقباض تحویل
ex quay U تحویل در بندر مقصد
franco alongside ship U تحویل کنار کشتی
redeliver U دوباره تحویل دادن
ex warehouse U تحویل در کنار انبار
delivery order U دستور تحویل کالا
procurement U تهیه و تحویل اماد
destination port U بندر تحویل کالا
spot goods U کالاهای اماده تحویل
receipts U بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt U بزهکاران را تحویل گرفتن
become U مناسب بودن تحویل یافتن
free on rail U تحویل کالا روی قطار
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
freight forwarder U مقام تحویل دهنده کالا
becomes U مناسب بودن تحویل یافتن
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
give a person in charge U کسی را تحویل پلیس دادن
capacity [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
bond U به انبار گمرک تحویل دادن
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
to get something to somebody U تحویل دادن چیزی به کسی
daf U frontier at delivered تحویل مرز
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
turn in U تحویل دادن جنس به انبار
received for shipment U تحویل شده برای حمل
document against payment U تحویل اسناد در ازای پرداخت
to drop something off [at someone's] U چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
to be available for delivery at short notice U بلافاصله قابل تحویل بودن
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
p&d U delivery and up pick بارگیری و تحویل
tpnd U دله دزدی وعدم تحویل
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
supplying U تحویل دادن تغذیه کردن
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
deliver U تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivers U تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
reconsignment U تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cod U پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
delivery leadtime U زمان تحویل اولین پارتی وسایل
delivery leadtime U زمان تحویل اولین قسمت وسایل
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Did you deliver my letter to your father ? U نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
cod U وصول وجه در موقع تحویل کالا
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
He left fily a few choice words. U چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com