|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 8 (1 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
clustered U | دورهم جمع شده | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Search result with all words | |||
shield U | کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند | ||
shields U | کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند | ||
telepathic U | وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر | ||
convene U | دورهم جمع شدن جمع کردن | ||
convened U | دورهم جمع شدن جمع کردن | ||
convenes U | دورهم جمع شدن جمع کردن | ||
convening U | دورهم جمع شدن جمع کردن | ||
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|