Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spyglass
U
دوربین کوچک
minicamera
U
دوربین خیلی کوچک
minicam
U
دوربین خیلی کوچک
ansi
U
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
hand-held
U
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
U
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
HTTPD
U
تصاویر
diorama
U
تصاویر متغیر
multiple images
U
تصاویر چندگانه
graphically
U
با استفاده از تصاویر
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
modular constraint
U
محدودیت در جابجایی تصاویر
reprographics
U
موضوعات کتبی تصاویر
artwork
U
کارها و تصاویر گرافیکی
picture interpretation test
U
ازمون تفسیر تصاویر
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
jacquard
U
نقوش و تصاویر بر روی پارچه
episcope
U
دستگاه نشان دهنده تصاویر
rogues gallery
U
گالری تصاویر جنایتکاران ومجرمین
picture palace
U
نمایش گاه تصاویر متحرک
fractal
U
روش فشرده سازی تصاویر
imageing model
U
روش یا مدل ارائه تصاویر
healy picture completion test
U
ازمون تکمیل تصاویر هیلی
graphic
U
به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
picturedrome
U
سینما نمایش گاه تصاویر متحرک
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
displayed
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displaying
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displays
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
aspect
U
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
aspects
U
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
planar
U
اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
cabinet prejection
U
نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
Paintbrush/Paint
U
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap
denitometer
U
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
images
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
phantom section
U
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
images
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
wysiwyg
U
You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
image
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
scrapbook
U
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
scrapbooks
U
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
graphics
U
چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
tiffs
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
tiff
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
pages
U
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
tag image file format
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
paged
U
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
pict
U
قالب فایل گرافیکی که تصاویر را به صورت برداری ذخیره میکند
page
U
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
jaguar
U
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
jaguars
U
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
facsimiles
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimile
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
grotesque
U
[تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.]
[معماری]
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
computer animation
U
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
the penetration of a telescope
U
دوربین
telescope
U
دوربین
long sighted
U
دوربین
longsighted
U
دوربین
night glass
U
دوربین شب
opera glasses
U
دوربین
cameras
U
دوربین
presbyopic
U
دوربین
far seeing
U
دوربین
far sighted
U
دوربین
far-sighted
U
دوربین
telescopes
U
دوربین
camera
دوربین
binocular
U
دوربین
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
fractal
U
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
FIF
U
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
commoners
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
scarpbook
U
عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
commonest
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
common
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
graphics
U
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
camera nadir
U
خط لولای دوربین
optician
U
دوربین فروش
cross hair
U
خط داخل دوربین
drawtube
U
لوله دوربین
metascope
U
دوربین تک چشمی
binocular
U
دوربین دو چشم
opticians
U
دوربین فروش
electron camera
U
دوربین الکترونی
eye piece
U
عدسی سر دوربین
color camera
U
دوربین رنگی
coarse sight
U
دوربین یدکی
director sight
U
دوربین هادی
elbow telescope
U
دوربین بازویی
pickup tube
U
دوربین تلویزیونی
gun sight
U
دوربین توپ
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
computing sight
U
دوربین محاسب
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
kodak
U
دوربین عکاسی
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
telescopes
U
دوربین نجومی
box camera
U
دوربین قوطی
security camera
U
دوربین امنیتی
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
sights
U
دوربین دیدن
vial
U
حباب دوربین
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین نظارت
theodo;ite
U
دوربین مهندسی
the penetration of a telescope
U
قوه دوربین
hypermetrope
U
ادم دوربین
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
sight
U
دوربین دیدن
telescopy
U
فن استعمال دوربین
box cameras
U
دوربین قوطی
reticle
U
عدسی دوربین
observation camera
U
دوربین امنیتی
security camera
U
دوربین نظارت
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
binocular
U
دوربین دوچشمی
reflex sight
U
دوربین منشوری
field glass
U
دوربین صحرایی
CCTV camera
U
دوربین نظارت
telescope
U
دوربین نجومی
camera-shy
U
بیزار از دوربین
lens
U
عدسی دوربین
observation camera
U
دوربین نظارت
fax
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
VRAM
U
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
faxes
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
sightings
U
دیدن از داخل دوربین
tachymeter
U
دوربین مسافت یاب
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
sighting
U
دیدن از داخل دوربین
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
line of collimation
U
خط تنظیم عدسی دوربین
tachometric sight
U
دوربین مسافت سنج
telescopic alidade
U
عضاده دوربین دار
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
reticle
U
شبکه دوربین نجومی
camera magazine
U
کاست فیلم دوربین
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
snooper scope
U
دوربین تعقیب و دیدبانی
tachometric sight
U
دوربین مسافت یاب
opera glass
U
دوربین مخصوص اپرا
reticle
U
تار موی دوربین
spotting scope
U
دوربین روی سه پایه
sights
U
دوربین نشانه روی
computing gunsight
U
دوربین محاسب توپ
sight
U
دوربین نشانه روی
glass
U
ایینه شیشه دوربین
colminator
U
دوربین شاخص توپ
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
macrometer
U
دوربین مسافت سنج
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
riflescope
U
دوربین روی تفنگ
observation camera
U
دوربین مدار بسته
flash bulb
U
فلاش دوربین عکاسی
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
surveillance camera
U
دوربین مدار بسته
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
drawtube
U
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
dumpy level
U
تراز دوربین دار
security camera
U
دوربین مدار بسته
CCTV camera
U
دوربین مدار بسته
fixed reticle
U
عدسی ثابت دوربین
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
infrared viewer
U
دوربین مادون قرمز
tachymeter
U
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
dynameter
U
اسباب سنجش قوه دوربین
image camera tube
U
لامپ تصویر میانی دوربین
powering
U
درشت نمایی قدرت دوربین
camcorders
U
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
camcorder
U
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
powers
U
درشت نمایی قدرت دوربین
helioscope
U
دوربین افتاب بینی خورشیدبین
instrument
U
وسیله دوربین یا زاویه یاب
trick
U
درجه بندی عدسی دوربین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com