English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
fan cameras U دوربینهای مکمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vector sights U دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
split cameras U دوربینهای زوجی دوربینهای دوقلو
optical sight U دوربینهای بصری
fan cameras U دوربینهای عکاسی منظرهای
telescopist U متخصص استعمال دوربینهای نجومی
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
complementarity U مکمل
one's complement U مکمل یک
complements U مکمل
supplements U مکمل
nine's complement U مکمل 9
complementary U مکمل
supplementing U مکمل
supplementary U مکمل
completive U مکمل
supplemented U مکمل
supplement U مکمل
complemented U مکمل
integrant U مکمل
two's complement U مکمل 2
ten's complement U مکمل 01
complement U مکمل
complementing U مکمل
complementary goods U کالاهای مکمل
complementary demand U تقاضای مکمل
additional <adj.> U مکمل اضافی
complementary factors U عوامل مکمل
complementary goals U اهداف مکمل
objective complement U مکمل موضوع
supplementary costs U هزینههای مکمل
complemented U حد مجاز مکمل
nine's complement U مکمل دهدهی
integrant U جزء مکمل
true complement U مکمل صحیح
integral part U جزء مکمل
self complementing code U کد خود مکمل
true complement U مکمل واقعی
radix complement U مکمل مبنا
complementary resources U منابع مکمل
codicillary U مکمل وصیتنامه
supplementary U اضافی مکمل
complemented U متمم مکمل
complementary U زاویه مکمل
complemented U مکمل دهدهی
complement U متمم مکمل
complementing U متمم مکمل
complements U مکمل دهدهی
complementing U حد مجاز مکمل
complementing U مکمل دهدهی
complements U حد مجاز مکمل
complement U مکمل دهدهی
complement U حد مجاز مکمل
additional moment U لنگر مکمل
codicils U مکمل وصیتنامه
codicil U مکمل وصیتنامه
complementary colors U رنگهای مکمل
complements U متمم مکمل
supplements U الحاق زاویه مکمل
supplemented U الحاق زاویه مکمل
makeweight U چیز یاعضو مکمل
additional bending moment U لنگر خشمی مکمل
supplementing U الحاق زاویه مکمل
supplement U الحاق زاویه مکمل
the i. parts of a whole U بخش هایی مکمل یک چیزدرست
complementing U رقم دودویی که مکمل شده است
complement U رقم دودویی که مکمل شده است
complemented U رقم دودویی که مکمل شده است
complements U رقم دودویی که مکمل شده است
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
back up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
complements U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complemented U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
apodosis U مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com