English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vegetable jelly U دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pectin U ژلاتین گیاهی
pectin U دلمه گیاهی
botanical U ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
gelatinize U تبدیل به دلمه یا ژلاتین کردن ژلاتین زدن به
gelled U ژلاتین دلمه شدن
gelling U ژلاتین دلمه شدن
gels U ژلاتین دلمه شدن
gel U ژلاتین دلمه شدن
jelled U ژلاتین دلمه شدن
jelling U ژلاتین دلمه شدن
jells U ژلاتین دلمه شدن
herbescent U گیاهی
vegetative U گیاهی
vegetable U گیاهی
vegetal U گیاهی
herbaceous U گیاهی
bacterium U میکروبهای گیاهی
botanical pesticide U افت کش گیاهی
bolster layer U بالش گیاهی
vegetation U زندگی گیاهی
aphis U شپشک گیاهی
vegetation U پوشش گیاهی
auxin U هورمون گیاهی
blight U زنگ گیاهی
blighting U زنگ گیاهی
blights U زنگ گیاهی
vegtable fat U چربی گیاهی
floral ornament U تزیینات گیاهی
floral zone U منطقه گیاهی
galenical U داروی گیاهی
vegetable fiber U الیاف گیاهی
herbal dye U رنگینه گیاهی
vegetive U گیاهی روینده
vegetality U حالت گیاهی
plant food U غذای گیاهی
phyton U واحد گیاهی
phytogeography U جغرافیای گیاهی
loose smut U زنگ گیاهی
jassid U افت گیاهی
honeydew U شهد گیاهی
plant geography U جغرافیای گیاهی
phytogeopraphy U جغرافیای گیاهی
phytochorology U جغرافیای گیاهی
geographical botany U جغرافیای گیاهی
geobotany U جغرافیای گیاهی
sapped U شیره گیاهی
saps U شیره گیاهی
sap U شیره گیاهی
mildew U زنگ گیاهی
latex U شیره گیاهی
milking U شیره گیاهی
milk U شیره گیاهی
milked U شیره گیاهی
sap wood U شیره گیاهی
milks U شیره گیاهی
trichomic U کرک گیاهی مویک
pollinose U شبیه گرده گیاهی
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
plant ecology U بوم شناسی گیاهی
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
psylla U شپشههای جهنده گیاهی
phytogenic U دارای منشاء گیاهی
trichome U کرک گیاهی مویک
vitta U لوله یا منفذ گیاهی
to pull up a plant U گیاهی را ازریشه دراوردن
underwood U گیاهی که در زیردرختی روییده
fire blast U یرقان سوزنده گیاهی
psyllidae U شپشههای جهنده گیاهی
phytobiology U علم الحیات گیاهی
paleobotany U سنگواره شناسی گیاهی
lenticel U خلل وفرج گیاهی
plant-dyes U رنگینه های گیاهی
Manila U از الیاف گیاهی نساجی
phytoecology U بوم شناسی گیاهی
humus U خاک گیاهی هرموس
mungo U گیاهی از تیره روناسیان
deciduous U گیاهی که در زمستان برگ میریزد
dragon's head U گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
trailers U گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
excrescency U اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
irid U گیاهی از جنس سوسن یازنبق
turgor U اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
turgor U ورم سلولهای زنده گیاهی
trailer U گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
dragon head U گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
verticillium U قارچ ناقص افت گیاهی
pollen counts U درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen count U درصد گردههای گیاهی در هوا
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
herbal U مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
sori U خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
buckeye U گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
eelgrass U علف مارماهی که گیاهی است دریایی
ecesis U قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
vetch U ماشک گیاهی از جنس باقلا یا نخود
herb doctor U پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
green soap U صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
gutta percha U هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
globeflower U گیاهی از تیره الاله واز جنس الالگان
louse U هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
greenbrier U گیاهی از خانوداده smilax شبیه عشبه یاصبرینه طبی
intermaediate host U جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
teliospore U جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
glabrescent U گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
floristry U شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
pyxidium U کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
larkspur U [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
galbanum U نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
carthamin U رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
gelatin U ژلاتین
blasting gelatin U ژلاتین انفجاری
gelatiniform U بشکل ژلاتین سریشمی
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
gelatinate U بشکل ژلاتین دراوردن
gelatination U تبدیل بشکل ژلاتین
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
blancmanges U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmange U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
encrustation U دلمه
clod U دلمه
clods U دلمه
encrustations U دلمه
jelly U دلمه
gelatine U دلمه
curdy U دلمه
gelatin U دلمه
grumous U دلمه
floccule U دلمه
coagulum U دلمه
jellies U دلمه
congelation U دلمه
coagulation U دلمه شدن
encrustations U دلمه شدگی
curdled U دلمه کردن
coagulated U دلمه کردن
encrustation U دلمه شدگی
cruor U دلمه خون
crud U شیر دلمه
curd U دلمه شدن
coagulation U دلمه شدگی
coagulates U دلمه کردن
coagulate U دلمه کردن
coagulating U دلمه کردن
clabber U دلمه شدن
jellied U دلمه وار
clotted U دلمه شده
chondroma U دلمه غضروفی
clotty U دلمه شده
clotty U دلمه شونده
quails U دلمه شدن
quail U دلمه شدن
farci U دلمه کرده
posset U دلمه شدن
curdles U دلمه کردن
gelatinous U دلمه مانند
curdle U دلمه کردن
shotten U دلمه شده
gelatiniform U دلمه مانند
gelatination U دلمه سازی
grume U دلمه خون
timbale U خوراک دلمه
farcie U دلمه کرده
pepper فلفل دلمه ای
jell U دلمه شدن
coagulable U دلمه شونده
curdling U دلمه کردن
gelable U دلمه شونده
gelatinoid U دلمه وار
scabs U دلمه بستن زخم
scab U دلمه بستن زخم
agglutination U دلمه شدن خون
gelatinoid U دلمه جسم ژلاتینی
grenadine U مرغ دلمه کرده
gelatinoid U دلمه مانند ژلاتینی
gelatinate U دلمه کردن یا شدن
curdling U دلمه شدن منجمد کردن
coagulase U مواد دلمه یالخته کننده
scabious U جرب دار دلمه بسته
coagulability U دلمه شدنی انعقاد پذیری
curdled U دلمه شدن منجمد کردن
curdle U دلمه شدن منجمد کردن
curdles U دلمه شدن منجمد کردن
cottage cheese U نوعی پنیر دلمه شده
cow heel پاچه گاو پخته و دلمه شده
thermocoagulation U دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
clot U دلمه شدن لخته شدن
clotting U دلمه شدن لخته شدن
clots U دلمه شدن لخته شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com